Thursday, December 18, 2008

خانواده، ابزار کنترل و سرکوب دانشجویان دختر

سیم سرابندی

تجربه زندگی دور از خانواده بسیاری از دختران دانشجو ساکن خوابگاه های دانشجویی آمیخته با سیطره گسترده و بی حد و مرز مسئولین دانشگاه و والدین بر زیست روزمره آنان است. آن هنگام که برای هر تأخیر فرمی پر کرده و از خوابگاه با خانواده تماس می گیرند، آن هنگام که بسته هایی حاوی مشاوره از دانشگاه به منازل دانشجویان می فرستند و از ناکامی های دختران دانشجو در زندگی مستقل می گویند یا وقتی که برای توقف هر فعالیت دانشجویی با خانواده های دختران تماس می گیرند، مبادله پنهان نهاد دانشگاه و خانواده عیان می شود. دخترانی که نظارت بر آنان در نبود والدین به دست دانشگاه سپرده شده، دخترانی که هر شب طعم شیرین استقلال موقتی و متزلزل فعلی با تلفن های پدر و مادر به تلخی بر دنیایشان چیره می شود. ایدئولوژی خانواده سخت پابرجاست، دانشگاه، کار، زندگی مستقل نمی شناسد. پدر نه تنها برای ازدواج که دیگر برای تحصیل موافقت نامه کتبی باید تحویل دولت دهد و جابجایی دختران دانشجو از پس طرح بومی گزینی جنسیتی چنان سخت خواهد شد که رویای تغییر را از آینده دختران می شوید و با خود می برد.

فضای برخورد با فعالین دانشجویی دختر متفاوت گشته و کمیته انضباطی و ... همراه با کنترل غیرآشکار والدین فعالانه حضور دارند. این خانواده است که دختران را کنترل می کند. احضار یا بازداشتی کافیست تا در پس آن تنها با پدر و مادر تماسی گرفته شود از حراست و ...-خیرخواهانی که صلاح ما را بهتر می دانند!- و دیگر از آن دختر دانشجوی فعال خبری نمی شود. او هم دغدغه هایش را رها کرده و تن می دهد به فرمانبری از خانواده. پدر می گوید: «حتی اگر اسمت را در نشریه دانشجویی ببینم باید برگردی به خانه چه برسد به کمیته انضباطی و ...» راه برگشتی نیست. حیات دختران به حمایت خانواده وابسته است، پول توجیبی در دست پدر است، قدرت و منزلت از آن اوست و گردن نهادن از آن دختران. ترس از طرد شدن برای دختران از آرزوها و آرمان ها پر زورتر است. آیا خانواده مقصر است؟ پس تکلیف کسانی که با والدین تماس می گیرند چه می شود؟ ساختار پدرسالار در اینجا نقش پر رنگی ایفا می کند. سلطه نهفته در رابطه والدگری و فرزندی نرم و پنهان جریان دارد و آنان که در پی متوقف کردن دختران دانشجویند این را خوب می دانند.

اگر برای آنکه ساعت خوابگاه تغییر کند امضا جمع کنی به کمیته انضباطی نخواهی رفت بلکه برای پدرت نامه می فرستند. اگر حتی بخواهی از قوانین خوابگاه و دانشگاه سرپیچی کنی با خانواده ات تماس می گیرند و در پی هر تماسی از خطری که در کمین دختران نهفته است می گویند... از جامعه نا امن که دیگر این روزها خودشان ناامنش ساخته اند سخن می رانند... خانواده را از شهر تاریک و متجاوز می ترسانند... از روابط و رفتارهای آن چنانی دختران حتی دروغ می گویند... ابزار کنترل و سرکوب جدیدی کشف شده. دختران دانشجوی خواجه نصیر را بازداشت کرده و از پدید آمدن آینده ای نامعلوم برایشان می ترسانند. ولی با شرمساری و تأسف فراوان باید از ورود شبانه شان به منزل دختران دانشجوی تهران در شب تجمع 16 آذر گفت که بی پروا جای جای خانه را گشتند و بی هراس از بازخواستی، آنچه از آن صاحبخانه بود و نبود با خود بردند.

به جای برخورد علنی و شفاف که همواره می توان به آن استناد کرد حوزه خصوصی دختران دانشجو مورد هجوم قرار گرفته و به خانواده ها کشانده شده و در کنار احضار به کمیته های انضباطی و بازداشت روند جدیدی را طی می کند. در همین گیر و دار است که یکی از جامعه شناسان از زنانه شدن فضای دانشگاه می گوید و آن را مساوی با سرد شدن و کاهش فعالیت های سیاسی دانشجویی می خواند! (سخنرانی عباس کاظمی در نشستي با عنوان «جنبش دانشجويي و نقش آن در جامعه» در دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران) کارشناسان به جای توجه به علل متعدد دیگر مثل لایه های پنهان سرکوب، کنترل و سلطه دولت و خانواده مردسالار بر زنان، فردیت و هویت اجتماعی نداشته دختران دانشجو تا پیش از ورود به دانشگاه که یکی از مولفه های مهم در نوع فعالیت آنان است، صرفا زنان را مقصر می دانند. آنان به جای ریشه یابی بی اعتنایی حاکم شده بر جامعه که بر دانشگاه هم تأثیر گذاشته، به جای توجه به برخورد های سیل آسا با دانشجویان و بالا رفتن هزینه هر گونه فعالیتی فقط انگشت اشاره را به سوی دختران می گیرند و تأکید می کنند دختران فضاها را زنانه کردند و حتما بعد از آن رمانتیک ساخته اند! این زنانند که جنبش های مردانه و پویا را از تحرک بازداشتند و شجاعت و جسارت نقد و اعتراض را نابود ساخته اند!

تحلیل های زنده و عمیق کارشناسان آن چنان راهگشا و واقعی ست که نمی دانم چرا جنبش دانشجویی تا این حد معطل خود مانده و راه رهایی را نمی یابد؟! آیا رکود دانشگاه را محصول ورود دختران به آموزش عالی دانستن، بازتولید همان گفتمانی نیست که حضور زن را در عرصه عمومی نمی پذیرد و برای نپذیرفتن زنان در دانشگاه و جامعه توجیهاتی چون عدم شرکت آنان در فعالیت های پویا را وسط می کشد؟ آیا این همان جمله ی کلیشه ای «زنان اعتصاب شکنند» نیست که قیچی می شود برای حذف؟ آیا این فرض که بی تفاوتی سیاسی زنان صرفا به دلیل ویژگی های روانشناختی، فرهنگی و جامعه پذیری آنان است و در نهایت به همین دلیل فعالیت های سیاسی دانشجویی تنزل یافته، غفلت کردن از نقد ساخت قدرت و نحوه سازماندهی سیاسی دانشجویان نیست؟ ساختاری که می تواند مانعی بزرگ بر سر راه فعالیت دختران باشد. این ساختار مردسالار است که می گوید زنان به دلیل ویژگی های روانی محافظه کارند پس محیط دانشجویی را از تحرک باز می دارند، راه حل را هم در این می جویند که باید از ورود آنان به دانشگاه ها جلوگیری کرد. توجیهاتی که در اجرای طرح هایی چون سهمیه بندی و بومی سازی جنسیتی از آنان استفاده می شود.

البته جای طرح این سوال باقی ست که تعریف فعالیت دانشجویی چیست؟ دختر دانشجویی که در کانون های فرهنگی، اجتماعی و هنری و یا انجمن های علمی فعال است، در زمره این فعالیت ها نمی گنجد؟ آیا تنها شرکت در تجمعات و اعتراضات فعالیت است؟ گرچه موارد بسیاری را هم می توان از دانشجویان دختر دانشگاه های مختلف ذکر کرد که در همین تحصن ها، اعتراضات صنفی و یا سیاسی شرکت داشته اند. (رجوع شود به مقاله «حضور حذف ناشدنی دختران دانشجو» از نگارنده) اما عمده و مهم پنداشتن فعالیت سیاسی دانشجویان و محدود ساختن آنان به همین حوزه نقدی ست که از سوی صاحبنظران طی سال های گذشته فراوان بر جنبش دانشجویی وارد شده و حال که دانشجویان زمینه فعالیتشان را متکثر ساخته و تنوع بخشیدند و از ایفای نقش سیاسی کمی خارج شدند، باز هم این دخترانند که همه کاسه و کوزه ها بر سرشان شکسته می شود. رشد تشکل های مختلف با کارکردهای گوناگون فضای فعلی دانشگاه را بس متفاوت از گذشته ساخته است. تلاش برای تغییر نه تنها به نقد قدرت و دولت که به نقد جامعه و فرهنگ نیز معطوف گشته است. شاید از دید کارشناسان تجمعات کمتری برگزار شود (گرچه آمارها چنین امری را تأیید نمی کند) که غیر از عامل سرکوب، خارج شدن آگاهانه دانشجویان از قالب فعالیت صرفا سیاسی نیز در آن موثر است، اما این معیار مناسبی برای ارزیابی میزان فعالیت سیاسی دانشجویان نیست. تغییر ترکیب جمعیتی دانشگاه ها می تواند یکی از عوامل موثر در دگرگونی نوع و شیوه فعالیت ها و فضاهای علمی باشد اما این تحول را نبایست الزاما منفی پنداشت.

در این میان ارائه تعریف دوباره از نوع فعالیت زنان در دانشگاه ها با همه فشارها و تهدیدهای آشکار و نهان موضوعی ست که جای پرداخت بیشتری دارد. زمانی که حضور دختران در تجمع 16 آذر جلب توجه می کند، این شرکت فعالانه و موثر دختران و طرح مطالبات خود و جنبش زنان، نشاندهنده تحولی در شکستن فضای مردانه است. دختران همان گونه که در اعتراضات حضور دارند، در نشریات، کانون ها و انجمن ها نیز در پی ایجاد تغییرات هستند. دست کم گرفتن و یا حتی چشم بستن بر کنترل شدیدی که دختران دانشجوی فعال می شوند تحلیل ها را دچار اشتباه کرده است. گذشته از فعالین دختر این دانشجوهای غیر فعال هم هستند که تمام لحظاتشان آکنده از سایه قیم مآبانه مسئولین است، خانواده ای که این نظارت را به دولت تفویض کرده. آنان در خوابگاه ودانشگاه با وجود دشواری های فراوان زندگی می کنند و فردیتشان را شکل می دهند

www.silenthalf.com

Wednesday, December 17, 2008

فعالین دانشجویی دانشگاه شیراز: در برابر استبداد ایستاده ایم

متن کامل بیانیه فعالان دانشجویی که امروزدوشنبه در سطح دانشگاه شیراز توزیع شد:

دانشجویان آگاه و بیدار و ملت شریف ایران

بار دیگر نهادهای سرکوب دست به دست هم داده‌اند، تا سناریویی دیگر و این بار در دانشگاه شیراز به مرحله‌ی اجرا درآورند. اکنون بیش از هر چیز بر همگان محرز گشته است که سرکوبِ مخالف و منتقد، به بارزترین شاخصه‌ی حاکمیت تبدیل شده است. همه‌چیز در این‌جا به ابزاری جهتِ حذف و طرد دگراندیشان تبدیل شده است. کسانی که از برگزاری مراسمی ۴۰۰ نفره در سطح دانشگاه عاجز هستند، با دروغ‌پردازی وقیحانه و آشکار، پروژه‌‌ای را پیش می‌برند که به لطف‌ حمایت‌های مالی و معنوی اربابانشان، امروز دیگر بر همگان آشکار گشته است که از کجا آب می‌خورد. کافی است به حجم بیانیه‌ها و اعلامیه‌های پخش شده توسط آنان و هزینه‌هایی که احتمالا از خزانه‌ی ملت تامین شده است، نگاه کنیم. اینان اگر ذره‌ای راستگویی و انصاف در وجودشان می‌بود، فیلم مراسم باشکوهِ تریبون آزاد را منتشر می‌کردند تا مشخص شود در کجا توهین صورت گرفته ‌است. دانشجویان دانشگاه شیراز خوب می‌دادنند که در تریبون آزادِ «آزادی دانشگاه؛ آزادی جامعه» نه تنها به شهدا هیچ توهینی صورت نگرفت بلکه از احترام به حقوقِ خانواده و فرزندانِ شهدا سخن به میان آمد.

امروز دیگر بر همگان روشن گشته است که هر گاه نهادهای سلطه و سرکوب، از فریادِ رهایی و آزادی مبارزان این مرز و بوم بهراسند، با توسل به انواع شیوه‌های غیراخلاقی، راه را برای حذفِ همیشگی مخالفان هموار می‌کنند. دست‌هایی که عروسک‌های این خیمه‌شب بازی وقیحانه را اداره می‌کند، دیگر برای همگان رو شده است. دانشجویان آگاه و بیدار و همچنین ملت شریف ایران، سناریوی جعل نشریات در دانشگاه امیرکبیر را از یاد نبرده‌اند؛ سناریویی که در نتیجه‌ی آن سه تن از یاران دبستانی ما، در نتیجه آن به زندانِ سرکوب و ارتجاع افتادند و جوِ پویای دانشگاه امیرکبیر نیز به شدتِ هر چه تمام‌تر سرکوب شد.

امروز اما روز دیگری‌ست، از طرفی تشکل‌های وابسته و حلقه به گوش، ماهیت واقعی خود را به همگان نشان داده‌اند، همه‌ی تشکل‌های حکومتی، در عوضِ دم زدن از حقوق و آزادی‌های دانشجویان، بر سرکوب و حبس و تعلیق آن‌ها اصرار می‌ورزند و خود آلتِ دستِ حاکمیتِ سرکوب شده‌اند. اگر شرایط حال حاضر حاکمیت، دیکتاتوری و استبداد نیست، چرا از دیکتاتوری خطاب کردنِ وضعیتِ کنونی اینچنین به خشم آمده‌اید؟ دیکتاتوری و استبداد به چه نشانه‌ای بارزتر از بیانیه‌ها و اعلامیه‌های شما احتیاج دارد؟ از طرف دیگر جنبش دانشجویی شکل گرفته در شیراز، آنچنان بالغ و پخته شده است که به هیچ وجه مرعوب و مغلوبِِ این دسیسه‌های شوم نخواهد شد. یک مبارز، در جریان مبارزه برای آزادی و رهایی چیزی جز زنجیرهایش برای از دست دادن ندارد. آگاهی از این امر است که ما را واداشته است تا اعلام کنیم، تا آخرین نفس در مقابل سلطه و استبدادِ لخت و عریان قد علم می‌کنیم و می‌ایستیم.

در نهایت، ما فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز، به مقامات دانشگاه و استان و نیز مقامات ارشد کشور که تاکنون در جریانِ سناریوی در حالِ اجرا در دانشگاه شیراز قرار گرفته‌اند، اخطار می‌کنیم که روند پرونده سازی و سرکوبِ مخالفان باید خاتمه یابد، در غیر اینصورت مسئولیت هرگونه اقدام احتمالی نظیر تحصن و اعتصاب غذای نامحدود بر عهده‌ی آنان خواهد بود.

فعالان دانشجویی دانشگاه شیراز

همچنین فعالان دانشجویی اعلام کرده‌اند که از دانشجویان سراسر کشور و نیز کلیه نهادهای حقوق بشری درخواست حمایت می‌کنند

Monday, December 15, 2008

مسعود بهنود:دکتر بختیار به من گفت :متاسفم برای شما. برای خودتان یک آقا بالاسر دیگر درست کردید. دلم می‌خواست آزاد باشید

آقای بختیار گفت از اعتصاب دربیایید. آزادی می‌خواستید این هم آزادی. ۳۹ روز قبل از انقلاب بود. صبح جمعه آقای دکتر بهشتی من را دعوت کرد ... گفت این خبر چیست؟ گفتم هیچی. این‌ها سانسور را برداشتند. حالا اخبار مربوط به انقلاب را چاپ می کنيم . گفت نه عزیزم، اعتصابات سراسری ست. بالاخره انقلاب رهبری دارد. گفتم خب ایشان یکی از رهبرهاست. دکتر سنجابی هم هست. بازرگان هم هست چپ ها هم هستند . گفت نه جانم، این طور نیست. شما از اعتصاب در نیائید. .. یک ذره تهدید کرد. گفت من فکر کنم اگر مطبوعات دربیاید ممکن است که رهبر تحریم کند. گفت عزیز من، شنبه مطبوعات در بیاید معنی‌اش این است که آزادی مطبوعات را بختیار داده. گفتم خب داده دیگر. روزنامه‌ها در می‌آیند کارتان را انجام می‌دهند. گفت آره، ولی تصمیم‌گیریش با ما نیست. بلند شدم بروم. او هم تهدید کرده بود. گفت شما هم به دوستان‌تان خبر دهید. احتمال دارد ایشان تحریم کنند و اعلام کنند مطبوعات مال رژیم است. راست می گفت چون آن موقع آقای خمینی خیلی محبوب بود. بلند شدم. دم در گفت آقای بهنود شما خیلی باهوشید. یک راهی بدهید از این بن‌بست خارج شویم. به شوخی گفتم می‌خواهید حالا پس فردا ما در بیاوریم ایشان هم به جای این که تحریم کند اعلاميه بدهد و برای ما دعا کنند. دکتر بهشتی خیلی باهوش بود. گفت فکر خردمندانه‌ای است. گفتم حالا چه کار کنیم آقای دکتر؟ گفت شما این‌جا تشریف داشته باشید. من زنگ می‌زنم به پاریس. این را من با نظر مثبت به ایشان منتقل می‌کنم. شاید که دست‌خطی بنویسند و اجازه دهند و روزنامه‌ها با دست‌خط مبارک ایشان دربیاید. سر هر ساعت تلفن می کرد. او خبرها را می‌داد و دستورها را می‌گرفت. آمد گفت الحمدالله، الحمدالله یک نماز شکری بخوانیم، اجازه فرمودند مطبوعات منتشر شود. ... . خلاصه جمعه فردايش پيام آقا را فرستادند برای مطبوعات و روزنامه‌ها هم از خدا خواسته. صفحه‌ی اول عکس بزرگ اجازه‌ی رهبر. صبح‌اش دکتر بختیار به من تلفن کرد. گفت من متاسفم برای شما. برای خودتان یک آقا بالاسر دیگر درست کردید. من دلم می‌خواست شما آزاد باشید. باز با اجازه این کار را کردید. متلک گفت. من واقعا خودم را می‌گویم، اهمیت حرفی را که بختیار زد نفهمیدم. باید می‌گذشت سه ماه بعدش، حمله به دفاتر ما شروع می‌شد، حمله به آیندگان شروع می‌شد تا ما می‌فهمیدیم


یاسر کراچیان

از «روشنفکر» تا «پیام‌امروز» بخش اول
www.ghasedakonline.com

Saturday, December 13, 2008

خشونت، حبس و اعدام رمز ماندگاری نیست


در دهه شصت، با زندانی کردن دهها هزار نفر و کشتن بیش از ده هزار نفر، بقای حکومت برای مدتی تضمین شد. در دهه هفتاد تداوم زندانی کردن ها و قتل های زنجیره ای جوی از وحشت و ارعاب بوجود آورد که حاکمیت را برای چند سال دیگر در جای خود نگه داشت. و اکنون که در دهه هشتاد هستیم، زندانی کردن هزاران ناراضی سیاسی و عقیدتی و اعدام صدها نفر بیرون از روند قانونی و شفافیت قضایی، دیگر تضمین دوام این حاکمیت نیست؟

در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، جمهوری اسلامی بیشترین زندانیان سیاسی و عقیدتی را نسبت به جمعیت دارد، در شمار اعدام ها رتبه اول جهان را بدست آورده است، دهها نوجوان را که در کودکی بزه کرده اند، برخلاف اصول اخلاقی و قانون بین المللی اعدام می کند، دختربچه ها را سنگسار می کند، روزنامه نگاران را به جرم روزنامه نگاری، نویسندگان را بجرم نویسندگی، پزشگان را بجرم پزشگی، فعالان حقوق بشری را بجرم فعالیت حقوق بشری، دانشجویان را بجرم فعالیت دانشجویی، دختران را بجرم دانشجویی و روحانیان راستین را بجرم احترام به دین، محروم می کند، زندانی می کند، تبعید یا اعدام می کند

فقط در دو سال گذشته صدها دانشجو از تحصیل محروم شده اند، دهها نفر فعال دانشجویی، سیاسی و حقوق بشری زندانی و دهها نفر اعدام شده اند. مثال بارز این بیداگری ها فرزاد کمانگر است که با پیشینه سالها خدمت فرهنگی و اجتماعی و فعالیت حقوق بشری که از شهروندان شاخص کامیاران بشمار می رود، بجرم همین فعالیت ها به اعدام محکوم شده است. تا کی باید شاهد قربانی کردن فرزاد کمانگرها فقط بخاطر ترساندن مردم باشیم؟

آیا گماشتن دهها هزار نظامی در خیابانهای شهر، تضمین بقاست؟ آیا این نظامیان که اکثریت نزدیک به اتفاق آنان از رژیم ناراضی هستند، در آن لحظه حساس مورد نظر حاکمیت تبدیل به تیغ دو لبه نخواهند شد؟

جبهه ملی ایران دگربار هشدار می دهد که بجای خشونتگری گوشهای خود را باز کنید و صدای مردم را بشنوید. هیچ حکومت دیکتاتوری در تاریخ معاصر جهان با زندانی کردن و کشتن و حکومت نظامی نتوانست بقای خود را تضمین کند و هرچه آنها فشار را بر مردمشان بیشتر کردند، طول عمرشان کوتاهتر شد. خشونت را پایان دهید و آگاه باشید که ملت پیروز خواهد شد


جبهه ملی ایران

تهران – 18 آذر 1387

Thursday, December 11, 2008

Amnesty Student Conference 2008 Action in Support of the Iranian Women's Campaign for Equality

http://www.protectthehuman.com/videos/amnesty-student-conference-2008-takes-action-for-the-iranian-women-s-campaign-for-equality




Wednesday, December 10, 2008

درخواست اعزام يک هيئت بين الملليِ غير دولتی برای تحقيق به ايران پيرامون وضعيت حقوق بشر

ترجمه درخواست جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی به مناسبت 10 دسامبر روز جهانی حقوق بشر به انضمام گزارشی گوتاه از وضعيت حقوق بشر در ايران

کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل!
نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر!

مقامات دولتی در ايران همواره ادعا کرده اند که حقوق بشر در ايران رعايت می گردد و بر اين مبنا تبليغات خود را نيز سازمان داده اند. عليرغم اين ادعا و بنا بر گزارشات مختلف نهادهای حقوق بشری و از جمله گزارشات ما، بعنوان جمعی از اين گروهها ، که همواره وضعيت حقوق بشر در ايران را زير نظر دارد؛ حقوق بشر در ايران به گونه ای گسترده، مستمر و برنامه ريزی شده از سوی دولت ايران نقض می گردد.
براساس اعداد و ارقام گزارش سال 2008 ، که ذيلاً به دنبال می آيد و عمدتاً مبتنی بر منابع رسمی دولتی است، حقوق بشر شديدتر از سال قبل و به شکلهای مختلف نقض گرديده که شامل موارد عمده زير می باشد: افزايش صدور و اجرای حکم اعدام، صدور حکم اعدام برای افراد کمتر از هيجده سال، گسترش دستگيری و محاکمه دانشجويان و فعالين سياسي، اجتماعی و فرهنگي، سرکوب بی وقفه زنان در عرصه های مختلف، اخراج و بيکاری کارگران و دريغ کردن حقوق اوليه آنها، سرکوب اقليتهای دينی و قومی و . . .
بدينوسيله از کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر تقاضا می کنيم تا کوشش خود را جهت اعزام يک هيئت بين الملليِ غير دولتی برای تحقيق پيرامون وضعيت حقوق بشر در ايران مبذول دارند تا متعاقب آن امکان قضاوت و اقدام لازم در رابطه با وضعيت حقوق بشر در ايران هموار گردد.
ما از تمامی مدافعين حقوق بشر خواستاريم تا عليه نقض حقوق بشر در ايران عکس العمل نشان داده و اعتراض و اقدامات خود را جهت رعايت آن بکار ببندند.



انجمن دفاع از زندانيان سياسی
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان
فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی
کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی
کميته دفاع از زندانيان سياسی آذربايجان ـ آسمک
کميته گزارشگران حقوق بشر

20/09/1387 برابر با10/12/2008

متن گزارش وضعيت حقوق بشر دسامبر 2007 تا نوامبر 2008 کل موارد نقض حقوق بشر، که در فاصله زمانی اين گزارش ثبت و جمع آوری شده است، به شرح زير به اطلاع می رسد:

دانشجويان:
� بازداشت: 229 مورد
� بازجوئی: 68 مورد
� احضار به دادگاه: 115 مورد
� محاکمات: 46 مورد
� احکام صادر شده توسط دادگاه ها: 55 مورد
� احضار به کميته های انضباطی: 287مورد
� احکام صادر شده توسط کميته های انضباطی: 256 مورد
� اخراج از دانشگاه: 13مورد
� ضرب و شتم دانشجويان: 17 مورد
� تهديد و ارعاب: 39 مورد
� انحلال نهادهای دانشجوئی: 28 مورد
� توقيف نشريات دانشجوئی: 54 مورد
� جلوگيری از اجرامی مراسم: 4 مورد
� صدور قرار وثيقه جهت آزادی 50 مورد
مطبوعات:
� احضار به دادگاه: 71 مورد
� بازداشت: 22 مورد
� بازجوئی: 6 مورد
� محاکمه: 37 مورد
� اخطار کتبی: 183 مورد
� احکام صادر شده توسط دادگاه ها: 38 مورد
� توقيف کتاب: 1 مورد
� مسدود کردن سايت ها: 34 مورد
� توقيف مطبوعات: 39 مورد
� جلوگيری از نمايش فيلم: 21 مورد
� اخراج از کار: 98 مورد
� اخراج خبرنگاران خارجی از ايران:1 مورد
� تهديد و ارعاب: 5 مورد
� ضرب وشتم: 5 مورد
� تعطيلی نهادهای مطبوعاتی: 44 مورد
فعالين سياسي، اجتماعی و فرهنگی:
� احضار به دادگاه: 186 مورد
� بازجوئی: 20 مورد
� بازداشت: 738 مورد
� محاکمات: 37 مورد
� احکام صادر شده توسط دادگاه ها: 251 مورد
� تهديد و ارعاب: 23 مورد
� آزادی با قرار وثيقه: 105 مورد
� ممنوع الخروح: 5 مورد
� ضرب و شتم: 10 مورد
� اخراج از کار به دليل فعاليت سياسی: 37 مورد
� جلوگيری از اجرای مراسم: 33 مورد
� حمله به نهادهای مدنی: 1 مورد
� جلوگيری از فعاليت تشکل های سياسی: 1 مورد
� رد صلاحيت : 2200 مورد
� تعطيلی نهادهای فرهنگی: 1 مورد
کارگران:
� عدم پرداخت حقوق و مزايا: 66859 مورد
� اخراج از کار: 34800 مورد
� بازداشت: 204 مورد
� احضار به دادگاه: 62 مورد
� احکام دادگاه: 33 مورد
� محاکمه: 12 مورد
� مرگ در حين انجام کار: 145 مورد
� بازجوئی: 8 مورد
� حمله به تجمع کارگران: 12 مورد
اعدام:
� اعدام شده گان: 250 مورد
� منتظرين اعدام: 247 مورد
� منتظرين اعدام (زندانيان سياسی): 17 مورد
� اعدام شده گان (زندانيان سياسی): 13 مورد
� اعدام در ملاء عام: 30 مورد
� هنگام ارتکاب جرم زير 18 سال سن (اعدام شده): 8 مورد
� سنگسار (احکام صادر شده): 5 مورد
زنان:
� احضار به دادگاه: 18 مورد
� محاکمه: 25 مورد
� احکام صادر شده: 34 مورد
� بازداشت: 16 مورد
� بازجوئی: 8 مورد
� ممنوع الخروخ: 8مورد
� سايت های مسدود شده ( مربوط به زنان):19 مورد
� اعتصاب غذا در زندان:11 مورد
� صدور قرار وثيقه جهت آزادی:3 مورد
دستگيری عمومي، قتل مردم:
� دستگيری عمومی: 11201 مورد
� قتل مردم: 29 مورد
� قتل مشکوک: 7 مورد
زندانيان سياسی:
� اعتصاب غذا: 97 مورد
� قتل زير شکنجه: 2 مورد
� ممنوع الملاقات: 14 مورد
� جلوگيری از مرخصی جهت درمان: 14 مورد
� ضرب و شتم: 8 مورد
� بازجوئی مجدد: 6 مورد
� مرگ در زندان: 3 مورد
� تهديد و ارعاب: 5 مورد
� مفقود الاثر: 3 مورد
� بلاتکليف: 14 مورد
� محاکمه مجدد: 17 مورد
� احکام صادر شده در دوران محکوميت: 17مورد
� جلوگيری از آزادی: 1 مورد
� گواهی عليه شکنجه: 32 مورد
قصاص:
� قصاص دست: 12 مورد
� قصاص پا: 5 مورد
� قصاص چشم: 3 مورد
اقليتهای دينی:
� بازداشت ها: 37 مورد
� احضار به دادگاه: 46 مورد
� محاکمات: 4 مورد
� احکام صادر شده از دادگاه ها: 14 مورد
� اخراج از کار: 8 مورد
� تهديد و ارعاب : 13 مورد
� حمله به اماکن مذهبی : 4 مورد
� تخريب اماکن مذهبی : 4 مورد
� جلو گيری از ادامه تحصيل : 11 مورد
� لغو جواز کسب و کار: 1 مورد
� جلو گيری از آزادی : 7 مورد

Saturday, December 6, 2008

شانزدهم آذر :فيلم اعتراض دانشجويان شيراز به لاريجانی

خبرنامه اميرکبير: چندی پيش لاريجانی رئيس مجلس با حضور در دانشگاه شيراز قصد داشت برای دانشجويان صحبت کند که با اعتراضات دانشجويان مواجه شد.

دانشجويان در اعتراضات خود به لاريجانی مواردی از جمله رد صلاحيت ها در انتخاب نمايندگان توسط شورای نگهبان، فشارها بر دانشجويان، سياست های سرکوبگرانه احمدی نژاد در دانشگاه ها از جمله فشار بر انجمن های اسلامی را عنوان می کنند



Friday, December 5, 2008

شانزدهم آذر، آغاز مرحله ای نوین در مبارزات ملت ایران

دانشگاه در ایران همیشه سرچشمه تحول اجتماعی و سیاسی، و جنبش های دانشجویی پایدارترین و تاثیرگذارترین مبارزات علیه دیکتاتوری و فساد سیاسی بوده است. پیشگامان نهضت ملی ایران نیز خود از دانشگاه سر برآورده بودند. و این دانشجویان بودند که هنوز چند ماهی از کودتای 28 مرداد نگذشته، در شانزدهم آذر 1332 علیه استبداد سینه سپر کردند و در برابر رگبار مسلسل مهاجمان دیکتاتوری در خون خود غلتیدند. شانزده آذر مرحله نوینی را در مبارزات ملت ایران رقم زد. نخستین قربانیان این تحول بزرگ اجتماعی، سه دانشجوی دلاور دانشکده فنی دانشگاه تهران، شهیدان بزرگ نیا، شریعت رضوی و قندچی بودند. هنوز پس از پنجاه و پنج سال، این رویداد و فداکاری این سه دانشجوی مبارز فراموش نشده و شانزده آذر به عنوان «روز دانشجو» یادآور اهمیت دانشگاه و دانشجویان در نیروبخشی به جنبش های آزادیخواهانه و مدنی است. حاکمیت جمهوری اسلامی نیز قدرت جنبش دانشجویی را در مبارزه 18 تیر 1378، علیه خشونت و دیکتاتوری لمس کرد.

دریغا، که پس از نیم قرن، ملت ایران، و پیشاپیش آن جامعه دانشجویی، هنوز در حال مبارزه علیه دیکتاتوری، خشونت و فساد آنهم با ابعادی بسیار گسترده تر و همراه با تبعیض و تعصبات ایدئولوژیک هستند. در تمام این سالها، نه تنها ما یک گام بسوی استانداردهای تمدن بشری پیش نرفته ایم که از فقیرترین و عقب افتاده ترین کشورها در اقتصاد و رفاه اجتماعی، در رعایت حقوق بشر و آزادیهای بنیادین فردی و اجتماعی شده ایم و تحت خشن ترین و سرکوبگرترین شرایط زندگی می کنیم.

دانشگاه های ما به علت پاکسازی استادان فرهیخته، دانشمندان و اندیشمندان به پایین ترین سطع علمی و آموزشی رسیده و دانشجویان ما زیر سنگین ترین فشارها و برای کوچکترین فعالیت مدنی یا ابراز عقیده از درس خواندن محروم می شوند، اخراج می شوند، زندانی و گاه محکوم به اعدام می شوند. دختران دانشجو با تحقیرآمیزترین محدودیت ها، از جمله سهمیه بندی جنسیتی، از درس خواندن و پیشرفت علمی محروم می گردند. رو در رویی با خواسته های صنفی دانشجویان, محدودیت ها و سهمیه بندی های غیر منطقی، غیر طبیعی و غیر اخلاقی جنسیتی، مذهبی و جغرافیایی برای پذیرش دانشجو، اعمال تبعیض جنسیتی در رشته های آموزشی، تعلیق ها، اخراج ها، زندانی کردن ها همگی برنامه هایی است که برای محدود کردن و مرعوب کردن دانشجویان شکل گرفته و برنامه ریزان امنیتی در این توهم هستند که با این ترفندها می توانند این قشر آگاه، پیشرو و پرانرژی جامعه را از هرگونه حرکت اجتماعی و سیاسی در راه آزادی و دموکراسی، و در نتیجه سعادت ملت ایران، باز دارند.

جبهه ملی ایران ضمن بزرگداشت روز 16 آذر «روز دانشجو»، از ایجاد تشکل ها و حرکتهای صنفی, اجتماعی و سیاسی دانشجویان در راستای تحقق منافع ملی، کسب حقوق جامعه دانشجویی و نیز مبارزه در راه آزادی, دموکراسی و استقرار حاکمیت ملت و نجات کشور پشتیبانی می کند و خواستار موفقیت آنهاست.

جبهه ملی ایران

تهران - 12/ 9 /1387

Wednesday, December 3, 2008

در پاسداشت ۱۳ آذر ماه روز مبارزه با سانسور در ایران

خبرنامه امیرکبیر: کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر در پاسداشت ۱۳ آذر ماه روز مبارزه با سانسور در ایران بیانیه ای منتشر کرده است. متن این بیانیه به شرح زیر است:

حق آزادی اندیشه و بیان حیاتی ترین نیاز معنوی انسان و عامل آگاهی بخشی و وسیله ای برای رهائی نوع بشر است. مقوله یاد شده از جمله حقوق مورد تاکید و تصریح شده در اسناد حقوق بشر بین المللی و قوانین اساسی بسیاری از کشورها و از جمله ایران و هم چنین حقوق اسلامی است. حقی که در راستای اعتلای نوع بشر باید مورد احترام و رعایت حکومت ها و دولت ها قرار گیرد و در این راستا اسناد مصوب بین المللی متعددی در این زمینه وجود دارد که دولت های عضو را به برقراری شرایط آزاد و سالم برای رشد و بالندگی افکار عمومی، با هدف تحقق این حق مسلم انسانی متعهد می سازد.

شرایط کنونی در جامعه ایران حاکی از آن است که آزادی اندیشه و بیان آشکارا در جامعه ایران مورد خدشه قرار میگیرد. توطئه خواندن هر اقدام آزاد اندیشانه و نسبت دادن اتهاماتی چون تلاش برای براندازی حکومت و انقلاب مخملین همگی نشان دهنده ذهنیت منفی حاکمان جمهوری اسلامی است. اجرای برنامه هائی نظیر “مصون سازی جامعه و حاکمیت” از آنچه “تهدیدهای اینترنتی” ‏خوانده می شود و کاربرد مکرر عبارت هائی نظیر “امپریالیسم سایبر” و “احتمال انقلاب مخملی”، فیلترینگ گسترده بیش از پنج میلیون سایت با اتهام “تهاجم به اخلاق و هویت دینی” در ادبیات رسمی و دولتی، اقداماتی نظیر تاسیس “کمیته جدید فیلترینگ” از سوی کمیسیون قضائی مجلس و اقدامات مشابه دیگر تحت عنوان «اقدامات پیش‌گیرانه» از سوی دولت همگی زمینه سازی برای نفی و نقض حق مسلم افراد جامعه ما یعنی حق ازادی اندیشه و بیان است. نگاه مبنائی موجود در میان حکومت حاکی از نگرانی آشکار نسبت به استفاده کنندگان از شبکه جهانی اینترنت دارد.

مصادیق تجاوز آشکار به این حق آزادی اندیشه و بیان در جامعه ما آشکار است. پیش از هر چیز وقوع قتل های زنجیره ای گامی برای تحدید آزادی بیان در جامعه بود. دستگیری و بازداشت جمع کثیری از اصحاب رسانه مانند روزنامه نگاران و وب نگاران و محکومیت های طولانی مدت آنها، فیلترینگ گسترده پایگاههای اینترنتی، تهیه لیست سیاهی از سایت های “ممنوعه” از جمله موارد تعرض به این حق مسلم بشری است. علاوه بر این موارد، تصویب یک فوریت طرحی توسط مجلس در تاریخ ۱۲ تیرماه، که در آن مرتکبین جرایمی چون “تاسیس و دایر کردن وبلاگ و سایت های مروج فساد و فحشا و الحاد” بدون تعریف مشخصی از این مفاهیم”، محارب و مفسد فی الارض” شناخته می شوند، اگر مستوجب حد دیگری نباشد نیز نشان دهنده اراده حاکمیت برای تحدید آزادی های جامعه و بی اعتنائی به موازین و استانداردهای بین المللی و نیز قانون اساسی است. لازم به ذکر است که اصل ١٩٠ قانون مجازات اسلامی برای این اتهام، قتل، آویختن به دار، اول قطع دست راست و سپس پای چپ و نفی بلد در نظر گرفته است.

از این رو کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) ضمن گرامی داشت دهمین سالگرد قتل های زنجیره ای و جان باختن اعضای برجسته و شاخص کانون و بویژه زنده یادان محمد جعفر پوینده و محمد مختاری، همصدا و همراه با کانون نویسندگان ایران روز ۱۳ آذر ماه را بعنوان روز مبارزه علیه سانسور و امحاء هر گونه محدودیت علیه آزادی اندیشه و بیان می نامد. این کمیته هم چنین ضمن حمایت از این اقدام همه اقشار آزاداندیش، تلاش گران فعالیت های مدنی و حقوق بشر، فعالان حقوق زنان و دانشجویان فهیم ایران را به ایستادگی و تلاش در برابر پایمال شدن حقوق مسلم و حیاتی که هر فرد بدلیل انسان بودن از آن برخوردار است، فرا میخواند.

در پایان کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی اعلام می کند که امروز دولت با شعار عدالت به مجازات آزادی خواهان و مدافعان حقوق بشر و ازادی های بنیادین کمر بسته است در حالی که شاید نمی داند که “دولت عدالت پیشه هیچ گاه در صدد تغییر و تکمیل اخلاق مردمان نیست، اما با تغییر آراء اخلاقی آنان، او نیز آماده است تا با آنان همگام شود”.


کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی

دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر

(پلی تکنیک تهران)

آذر ماه ۸۷

http://www.autnews.us

Tuesday, December 2, 2008

نان و كار

افزایش تا 400 درصدی قیمت نان

سرمایه : قیمت نان در مناطق مختلف تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور افزایش یافت.به گزارش
خبرنگار ما افزایش قیمت نان در شرایطی رخ داده که وزارت بازرگانی به عنوان متولی اصلی نان در کشور با اعلام اینکه طی چند روز آینده نرخ های جدید نان اعلام خواهد شد از هرگونه اظهارنظر و موضع گیری درخصوص افزایش قیمت نان خودداری می کند.

این گزارش می افزاید قیمت هر قرص نان سنگک که تا اواخر پاییز سال گذشته از 75 تا 100 تومان و در زمستان پارسال به 100 تا 200 تومان افزایش یافته بود، هم اکنون در نرخ های 200 تا 400 تومان عمومیت یافته و حتی در برخی مناطق شمالی تهران نیز با قیمت هایی از 700 تا بیش از 1500 تومان عرضه می شود.

همچنین هر قرص نان لواش که در سال 86 بسته به نوع آرد تحویلی به نانوایی و مکان عرضه آن با قیمت هایی از 12 تا 20 تومان به فروش می رسید، در زمستان پارسال به 20 تا 25 تومان افزایش قیمت یافت و هم اکنون نیز با نرخ هایی تا 100 تومان به فروش می رسد. قیمت نان بربری نیز از 100 تومان سال قبل به 150 تومان در ابتدای امسال و 200 تا 400 تومان در حال حاضر افزایش یافته است، ضمن اینکه هم اکنون هر قرص نان تافتون با آرد آزاد با قیمت هایی تا 300 تومان عرضه می شود.

نانوایان تهرانی علت افزایش قیمت نان های عرضه شده خود را استفاده از آرد با قیمت آزاد عنوان می کنند.براساس این گزارش افزایش قیمت نان در شرایطی رخ داده که از سال 1383 تاکنون نرخ مصوب نان ثابت مانده است. آخرین باری که نرخ مصوب نان اعلام شد، اواخر سال 82 بود که با افزایش قیمت هر کیلو آرد دولتی از 30 ریال به 75 ریال، قیمت نان 10 درصد افزایش یافت. طی این سال ها موضوع افزایش غیررسمی قیمت نان همه ساله و در مقاطع مختلف سال به دفعات مطرح شده است. وزارت بازرگانی نیز که متولی اصلی این بازار به شمار می آید هنوز افزایش قیمت نان را تایید نکرده است و ظاهراً قرار است طی چند روز آینده نرخ های افزایش یافته را ابتدا انکار و در نهایت تایید کند، همانگونه که در اردیبهشت ماه امسال نیز گران شدن قیمت نان پس از دو هفته انکار توسط وزارت بازرگانی تایید شد. در آن زمان این وزارتخانه از تدارک طرح نظارتی ویژه ای برای برخورد با نانوایان متخلف توسط تعزیرات آرد و نان شهر تهران خبر داده بود که البته گزارشی از این طرح منتشر نشد. هم اکنون براساس اظهارات برخی نانوایان و آنگونه که از شواهد و قرائن برمی آید، ظاهراً افزایش قیمت نان قبل از اعلام رسمی دولت قطعی شده است،ضمن اینکه قرار است وزیر بازرگانی با حضور در کمیسیون اقتصادی مجلس در خصوص علت گران بودن قیمت نان به رغم نرخ مصوب دولتی و توزیع آرد یارانه ای،عدم کیفیت نان های عرضه شده و طولانی شدن صف های نانوایی ها پاسخ دهد


-------------
اجازه اخراج كارگران طبق قانون به‌دست كارفرمايان افتاد


با اضافه شدن بند (ز) به ماده 21 قانون كار ديگر كارفرمايان با كاهش توليد و تغييرات ساختاري در اثر شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي، مي‌توانند قراردادهاي كار كارگران را خاتمه دهند.

به گزارش خبرنگار كار و اشتغال خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) چندي پيش در جلسه‌اي كه با حضور فقهاي شوراي نگهبان، وزيران و كارشناسان و روساي كميسيون‌هاي مربوطه از دولت و مجلس شوراي اسلامي برگزار شد، پس از استماع نظرات شوراي نگهبان و وزرا و كارشناسان دولت و مجلس شوراي اسلامي، پيشنهادات كميسيون اقتصاد كلان، بازرگاني و اداري مجمع تشخيص مصلحت نظام مطرح شد و مواردي به تصويب رسيد.

طبق يكي از مصوبات اين جلسه، بند (ز) به شرح زير به ماده ‌21 قانون كار اضافه شد:
ـ كاهش توليد و تغييرات ساختاري در اثر شرايط اقتصادي، اجتماعي، سياسي و لزوم تغييرات گسترده در فن‌آوري مطابق با مفاد ماده‌ (‌9) قانون بخشي از مقررات تسهيل و نوسازي صنايع كشور.
ماده21 قانون كار عنوان مي‌كند: « قرارداد كار به يكي از طرق زير خاتمه مي‌يابد:

الف ـ فوت كارگر
ب ـ بازنشستگي كارگر
ج ـ از كارافتادگي كلي كارگر
د ـ انقضاء مدت در قراردادهاي كار با مدت موقت و عدم تجديد صريح يا ضمني آن
و ـ استعفاي كارگر

حال با اضافه شدن بندي ديگر به اين بند ماده 21 قانون كار، ديگر كارفرمايان به محض اينكه احساس كنند توليد واحدشان كم شده و يا آن واحد نياز به تغييرات ساختاري دارد مي‌توانند طبق قانون قرارداد‌هاي كارگران خود را پايان دهند و آن‌ها را اخراج كنند. اما تصويب اين موضوع آن هم در مجمع تشخيص مصلحت نظام هرچند اعتراضاتي به صورت علني از سوي كارگران نداشته است ولي انگار اين سكوت به معناي رضا نيست و كارگران با اين موضوع كاملا مخالف هستند

Monday, December 1, 2008

جان فرزاد كمانگر را نجات دهيد/اتحاد بين المللى در حمايت از كارگران در ايران

فرزاد كمانگر، معلم 33 ساله، در خطر اعدام قرار دارد، و با وجود اينكه طبق اخبار موجود حكم اعدام ايشان در تاريخ 26 نوامبر به اجرا در نيامد اما ايشان كماكان در انتطارى دهشتناك براى اجراى حكم اعدام هستند. فدراسيون آموزش بين الملل و سايت بين المللى ليبر استارت كمپينهايى اضطرارى را براى لغو حكم اعدام فرزاد كمانگر و آزادى وى برگزار كرده اند كه مورد حمايت وسيع سازمانهاى كارگرى، مترقى و حقوق بشرى در كشورهاى مختلف قرار گرفته است.

از تمامى فعالين كارگرى، مدافعين طبقه كارگر و مخالفين مجازات اعدام ميخواهيم كه به هر طريق ممكن و موثر كه صلاح ميدانند منجمله حمايت از كارزار ليبر استارت براى نجات جان فرزاد كمانگر اقدام نمايند


اتحاد بين المللى در حمايت از كارگران در ايران