Monday, December 15, 2008

مسعود بهنود:دکتر بختیار به من گفت :متاسفم برای شما. برای خودتان یک آقا بالاسر دیگر درست کردید. دلم می‌خواست آزاد باشید

آقای بختیار گفت از اعتصاب دربیایید. آزادی می‌خواستید این هم آزادی. ۳۹ روز قبل از انقلاب بود. صبح جمعه آقای دکتر بهشتی من را دعوت کرد ... گفت این خبر چیست؟ گفتم هیچی. این‌ها سانسور را برداشتند. حالا اخبار مربوط به انقلاب را چاپ می کنيم . گفت نه عزیزم، اعتصابات سراسری ست. بالاخره انقلاب رهبری دارد. گفتم خب ایشان یکی از رهبرهاست. دکتر سنجابی هم هست. بازرگان هم هست چپ ها هم هستند . گفت نه جانم، این طور نیست. شما از اعتصاب در نیائید. .. یک ذره تهدید کرد. گفت من فکر کنم اگر مطبوعات دربیاید ممکن است که رهبر تحریم کند. گفت عزیز من، شنبه مطبوعات در بیاید معنی‌اش این است که آزادی مطبوعات را بختیار داده. گفتم خب داده دیگر. روزنامه‌ها در می‌آیند کارتان را انجام می‌دهند. گفت آره، ولی تصمیم‌گیریش با ما نیست. بلند شدم بروم. او هم تهدید کرده بود. گفت شما هم به دوستان‌تان خبر دهید. احتمال دارد ایشان تحریم کنند و اعلام کنند مطبوعات مال رژیم است. راست می گفت چون آن موقع آقای خمینی خیلی محبوب بود. بلند شدم. دم در گفت آقای بهنود شما خیلی باهوشید. یک راهی بدهید از این بن‌بست خارج شویم. به شوخی گفتم می‌خواهید حالا پس فردا ما در بیاوریم ایشان هم به جای این که تحریم کند اعلاميه بدهد و برای ما دعا کنند. دکتر بهشتی خیلی باهوش بود. گفت فکر خردمندانه‌ای است. گفتم حالا چه کار کنیم آقای دکتر؟ گفت شما این‌جا تشریف داشته باشید. من زنگ می‌زنم به پاریس. این را من با نظر مثبت به ایشان منتقل می‌کنم. شاید که دست‌خطی بنویسند و اجازه دهند و روزنامه‌ها با دست‌خط مبارک ایشان دربیاید. سر هر ساعت تلفن می کرد. او خبرها را می‌داد و دستورها را می‌گرفت. آمد گفت الحمدالله، الحمدالله یک نماز شکری بخوانیم، اجازه فرمودند مطبوعات منتشر شود. ... . خلاصه جمعه فردايش پيام آقا را فرستادند برای مطبوعات و روزنامه‌ها هم از خدا خواسته. صفحه‌ی اول عکس بزرگ اجازه‌ی رهبر. صبح‌اش دکتر بختیار به من تلفن کرد. گفت من متاسفم برای شما. برای خودتان یک آقا بالاسر دیگر درست کردید. من دلم می‌خواست شما آزاد باشید. باز با اجازه این کار را کردید. متلک گفت. من واقعا خودم را می‌گویم، اهمیت حرفی را که بختیار زد نفهمیدم. باید می‌گذشت سه ماه بعدش، حمله به دفاتر ما شروع می‌شد، حمله به آیندگان شروع می‌شد تا ما می‌فهمیدیم


یاسر کراچیان

از «روشنفکر» تا «پیام‌امروز» بخش اول
www.ghasedakonline.com

No comments: