Monday, September 15, 2008

آموزش حقوق بشر و قدرت یابی شهروندان

سهراب رزاقی

*حقوق بشر آن حقوقی است که به همه احاد جامعه - زن یا مرد، دختر یا پسر، کوچک یا بزرگ - تعلق دارد. حقوق بشر در عصر جدید، تجسم معیارهای بنیادینی است که بدون آن حقوق ، مردم نمی‌ توانند شأن انسانی خود را محقق سازند. از اینرو: حقوق بشر عام و جهانشمول است ونمی توان با تمسک به نسبیت فرهنگی آنرا محدودکرد. هیچ فردی مجبور نیست حقوق بشر را کسب کند یا استحقاق آن را داشته باشد بلکه به صرف انسان بودن، همه انسانها دارای آن حقوق می باشند.

حقوق بشر یک مجموعه بهم پیوسته وغیر قابل انفکاک است، هیچ حقی را نمی‌توان به این دلیل که کسی می‌گوید «کم اهمیت»یا «غیر ضروری» است از فردی گرفت. به عبارت دیگر عناصرحقوق بشر یک کل منسجم وبهم پیوسته است، تمامی عناصر حقوق بشر بخشی از اجزای یک منظومه هستند و نمی توان آنها را از هم جدا کرد.

حقوق بشر را هیچ مقامی به فرد یا گروهی اعطا نمی‌کند، حقوق بشر ذاتی و جزو ویژگیهای شخصیت انسانی تلقی می‌شود.

حقوق بشر هم انتزاعی است وهم عملی. حقوق بشر الهام‌بخش یک دنیای دموکراتیک، عادلانه و صلح‌آمیز است و حداقل معیارها را برای نحوه رفتار افراد و نهادها با مردم و گروههای اجتماعی - سیاسی را وضع می‌کند. آن معیارها همچنین قدرت اقدام و دفاع از حقوق خود و دیگران را به افراد وگروههامی‌دهد. لازم به ذکر است گرچه اسناد حقوق بشر عمدتا در قرن بیستم تعریف و تدوین شدند. اما ارزشهای آنها ریشه‌ در ادبیات، ارزشهای سنتی، و آموزه‌های دینی تقریبا تمامی فرهنگها دارد. * اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸(UDHR, ، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (۱۹۶۶، ICCPR)، و پروتکل اختیاری آن، و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (۱۹۶۶، ICESCR). اسناد مبنایی قانون حقوق بشر هستند. این چهار سند که در مجموع لایحه بین‌المللی حقوق بشر نامیده می‌شوند بیش از ۲۰ میثاق حقوق بشر را به دنبال داشته است. (ر.ک پیوست شماره۱)

مجموعه قوانین حقوق بشر، مانند همه قوانین یک کار در حال پیشرفت است، دائما در پاسخ به شرایط محیطی و با توجه به درک افراد و گروهها، بازتفسیر ، بازسازی و باز آفرینی می‌شود. مثلا، هنگامی که UDHR در سال ۱۹۴۸ نوشته شد، افراد معدودی از خطرهای تخریب محیط زیست آگاه بودند، در نتیجه این سند هیچ اشاره‌ای به محیط زیست ندارد. اما در آغاز قرن بیست و یکم، فعالان حقوق بشری و دولتها تلاش می‌کنند پیش‌نویس پیمان جدیدی را آماده کنند که حقوق بشر را به یک محیط زیست امن پیوند دهد. به همین نحو، در اسناد اولیه به مردان و زنان تحت عنوان کلی «بشر» اشاره می‌شد و هیچ توجهی به نیازهای خاص زنان نشده بود، مگر اینکه نقش آنان به عنوان مادر مستلزم «مراقبت و کمک ویژه» است (ماده ۲/۲۵ UDHR). حتی معاهده سال ۱۹۸۹ در مورد محو همه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) اشاره‌ای به خشونت علیه زنان نکرد. تنها در پاسخ به مدافعان حقوق انسانی زنان بود که خشونت علیه زنان، چه در خانه، جامعه و چه از سوی دولت، در اعلامیه وین، در کنفرانس جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۹۳، رسماً به عنوان نقض حقوق بشر شناخته شد.

اگرچه چنین تحولی در حقوق بشر در سطح سازمان ملل به شکل تدوین و تغییراتی در قوانین بین‌الملل ظهورو بروز می یابد.، اما به شکل روزافزونی در سطوح جوامع محلی و ملی نیز به وسیله افراد، گروهها ونیروهای اجتماعی که برای دستیابی به حقوق انسانی، برابری و عدالت در جوامع خود پیکار می‌کنند، شکل می گیرد.. از هنگام تأسیس سازمان ملل متحد، نقش سازمانهای غیردولتیدر فرایند تدوین و ترویج حقوق بشر بتدریج رشد روز افزونی داشته است؛ اکنون سازمانهای غیردولتی کوچک و بزرگ ، محلی و بین‌المللی، صدا و دغدغه‌های اقشار و گروههای اجتماعی را در مجامع بین المللی و سازمان ملل متحد منعکس می‌کنند. اگر چه توافقهای بین‌المللی از سوی مجمع عمومی، متشکل از نمایندگان دولتها، پذیرفته می شود و دولتها نیز آنها را تصویب می‌کنند، اما سازمانهای غیردولتی تلاش می کنند در سطوح مختلف، دولتها و تشکیلات سازمان ملل را با بکارگیری ابزارهای و تکنیک های گوناگون تحت تأثیر قرار ‌دهند.بعنوان مثال در دهه ۹۰ سازمانهای غیردولتی با همکاری جوامع آسیب‌ دیده تلاش برای ایجاد پیمان منع استفاده از مین‌های زمینی رادر ملل متحد رهبری کردند. رهبری جنبش بین‌المللی ممنوعیت استفاده از مینهای زمینی را ، جودی ویلیامز (Jody Williams) برعهده داشت.وی در سال ۱۹۹۷ نیزموفق به دریافت جایزه نوبل صلح شد. و این تلاش ها سرانجام منجر به تأیید «معاهده ممنوعیت کاربرد، ذخیره‌سازی، تولید و انتقال مینهای ضد نفر» در سال ۱۹۹۷ در سازمان ملل شد. در پنجاه سال اخیر نقش فعال و پویای سازمانهای غیردولتی به ایجاد تغییرات چشمگیر در حوزه حقوق بشر شده و آن را از حوزه انحصاری دولتها خارج کرده و شامل شهروندان و فعالان اجتماعی نیز نموده است. این تلاشها و تحولات نیاز به آموزش حقوق بشر در گستره عمومی و قدرت یابی شهروندان را تشدید کرده و به تعریف آموزش حقوق بشر وسعت بیشتری داده‌اند. اوج‌گیری فعالیت های حقوق بشری در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شناخت روزافزونی از پتانسیل منظومه حقوق بشر برای ایجاد تغییرات اجتماعی و اهمیت آگاهی از حقوق بشر برای همه بخشهای جامعه را به دنبال داشت. علاوه بر آن، تحولات اقتصادی و پیشرفت در زمینه ارتباطات و انقلا ب اطلاعاتی و دیجیتالی همه بخشهای جهان و جوامع را به هم نزدیکتر کرده‌، حقوق بشر به نحو روزافزونی به عنوان یک نیروی اخلاقی وحدت ‌بخش که از مرزهای محلی و ملی فراتر رفته وبه مردم و گروههای اجتماعی در اقصی نقاط جهان این قدرت داده که از صاحبان قدرت بخواهند مسئولیت، محافظت ، پیشبردو ارتقای حقوق انسانی آنان را برعهده بگیرند. این آگاهی جدید محدود به نخبگان و روشنفکران یا کشورهای توسعه یافته نیست. بلکه در سراسر جهان، انواع سازمانهای مردمی در چارچوب حقوق بشر به منظور حمایت، ترویج و ارتقای آن بسیج شده اند، در مخالفت باموضوعاتی همچون: خشونت علیه زنان، کار کودکان و… آنها در این روند توانسته‌اند آموزش حقوق بشر را به نحو مؤثری باز تعریف کنند. * در مورد ضرورت آموزش حقوق بشر هیچ ابهامی وجود ندارد، یکی از حقوق انسانی هر فردی آگاهی از این حقوق است. درمقدمه UDHR «همة افراد و سازمانهای اجتماعی» را به «تلاش برای ترویج رعایت این حقوق و آزادیها از طریق تدریس و آموزش» ترغیب می‌کند. ماده ۳۰ UDHR اعلام می‌دارد که یک هدف آموزش باید «تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای بنیادین» باشد. مطابق معاهده بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)، یک دولت «نمی‌تواند سد راه مردم برای یادگیری در مورد حقوق خویش شود.» از زمان پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر، مجمع عمومی سازمان ملل از کشورهای عضو و همه اقشار جامعه خواسته است در ترویج و آموزش این سند بنیادین تلاش کنند. در سال ۱۹۹۳، کنفرانس جهانی حقوق بشر در وین بر اهمیت آموزش حقوق بشر، تعلیم و اطلاع‌رسانی عمومی، مجدداً تأکید کرد و آن را «برای ترویج و دستیابی به روابط پایدار و هماهنگ میان جوامع و برای پرورش تفاهم متقابل، تحمل و صلح، ضروری» اعلام کرد.۴ در پاسخ به درخواست این کنفرانس جهانی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد دورة ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ را دهه ملل متحد برای آموزش حقوق بشر اعلام نمود.

مجمع عمومی در هنگام اعلام این مطلب در دسامبر سال ۱۹۹۴ آموزش حقوق بشر را چنین تعریف کرد: «یک فراینددائمی ومستمر که به وسیله آن مردم در تمامی سطوح توسعه و تمامی اقشار جامعه احترام به شأن انسانی دیگران و استفاده از ابزارها و روشهای تضمین این احترام در همة جوامع بشر را یاد می‌گیرند.۵» مجمع تأکید کرد که مسئولیت آموزش حقوق بشر بر عهده همه عناصر جامعه - دولت، سازمانهای غیردولتی، انجمن‌های حرفه‌ای و همه بخشهای دیگر جامعه مدنی و نیز تک‌تک افراد، است. برنامه عمل این دهه (۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴) ، آموزش حقوق بشر را چنین تعریف می‌کند: «تعلیم، نشر و اطلاع‌رسانی با هدف ایجاد یک فرهنگ عام حقوق بشر از طریق تسهیم دانش و مهارتها و شکل دادن به نگرش‌های معطوف به:

الف) تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای بنیادین؛

ب) توسعه کامل شخصیت انسانی و احساس احترام به آن؛

ج) ترویج تفاهم، تحمل، برابری جنسیتی، و دوستی میان همه ملتها، اقوام بومی و گروههای نژادی، ملی، قومی، دینی و زبانی؛

د) قادر ساختن همه افراد به مشارکت مؤثر در یک جامعه توسعه یافته؛

هـ) تقویت و پیشبرد فعالیتهای ملل متحد برای حفظ صلح»

در طول این دهه، سازمان ملل متحد همه کشورهای عضو خود را به تولید اطلاعات در مورد حقوق بشر و قرار دادن کلیه امکانات، از طریق سیستم آموزشی رسمی و آموزش مردمی و بزرگسالان، ترغیب و از آنها پشتیبانی می‌کند.اسناد بین‌المللی حقوق بشر اهداف الهام‌بخشی را برای آموزش حقوق بشر فراهم می‌‌آورند. مثلا، نخستین عبارت اعلامیه جهانی حقوق بشر (UDHR) اعلام می‌دارند که «به رسمیت شناختن شأن ذاتی و حقوق برابر و انفکاک‌ناپذیر همه اعضای خانواده بشری مبنای آزادی، عدالت و صلح در جهان است.» آموزش اثربخش حقوق بشر دو هدف اساسی دارد: یادگیری در مورد حقوق بشر و یادگیری برای حفظ حقوق بشر.

یادگیری در مورد حقوق بشر عمدتاً شناختی است، شامل تاریخچه حقوق بشر، اسناد و مکانیسم‌های اجرایی. همه قسمتهای جامعه باید از مفاد UDHR و نحوة تأثیرگذاری این معیارهای بین‌المللی بر دولت‌ها، افراد و گروهها آگاه شوند. آنها همچنین باید وابستگی متقابل حقوق، حقوق مدنی و حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، را به هم درک کنند.

آموزش برای حفظ حقوق بشر یعنی درک و پذیرش اصول برابری و شأن انسانی افراد بشر و تعهد نسبت به رعایت و حفظ حقوق تمامی مردم. این با آنچه ما می‌دانیم ارتباط اندکی دارد: «آزمون» این نوع یادگیری نحوه عمل کردن ماست.

این هدف شامل شفاف‌سازی ارزشها، تغییر نگرش، توسعه همبستگی، و مهارتهای مدافعه و اقدام. مانند تحلیل موقعیت‌ها از نگاه حقوق بشری و راهبردی کردن واکنشهای مناسب نسبت به بیعدالتی، است. افراد اندکی ممکن است فعالان تمام وقت باشند، اما همه باید بدانند که می‌توان حقوق بشر را در سطح فردی، جمعی و نهادی ترویج و از آن دفاع کرد و یاد گرفت در زندگی روزمره به اصول حقوق بشر عمل نمود. و همه باید بفهمند که حقوق بشر با مسئولیتها پیوند دارند: رعایت اصول حقوق بشر در زندگی خویش و رعایت حقوق دیگران و دفاع از آنها.

علاوه بر اهداف ذکر شده، آموزش حقوق بشر اهداف مضاعف دیگری را نیزدنبال می کند.هدف آموزش حقوق بشر ، ساختن شهروند مسئول و فعال در یک جامعه مدنی دموکراتیک پویا وشاداب است. چرا که شهروندان باید قادر به تفکر نقادانه باشند، انتخابهای اخلاقی انجام دهند، در مورد مسائل مهم و حیاتی موضع اصولی اتخاذ کنند، و ابتکاراتی برای اقدام های مدنی خلق و ابداع کنند. مشارکت در فرایند دموکراتیک سازی و تحکیم دوکراسی به معنای درک و تعهد آگاهانه نسبت به ارزشهای بنیادین حقوق بشر و دموکراسی هم هست. شهروند فعال بودن همچنین به معنای مشارکت در فرایند دموکراتیک، دارای انگیزه برگرفته از حس مسئولیت شخصی برای پیشبرد و حفاظت حقوق همگان است. اما برای مشارکت ، شهروندان باید ابتدا از حقوق بنیادی خود آگاه و مطلع باشند.همچنین یادگیری برای کنش‌گرایی آگاهانه نیز ضروری است. تنها افراد و گروههایی برای حفظ و دفاع از حقوق بشر تلاش خواهند کرد که آنها را بفهمند و درک کنند. درست همان‌طور که جامعه مدنی متکی به شهروندان مسئول و داوطلب است، سازمانهای حقوق بشرنیز متکی به کنش‌گران آگاه و مطلع خود هستند. کنش‌گران هم خودشان درباره حقوق بشر می آموزند وهم به دیگران می آموزانند، ودر پی آگاهی هستند چون موضوع حقوق بشر برای آنان مهم است، و معمولا هر چه بیشتر بدانند، تعهدشان به تلاش برای ایجاد تغییر زیادتر می‌شود. با تشخیص اینکه افراد فعال در این زمینه هر چه آگاهتر باشند، کنش‌گری آنان اثر‌بخش‌تر است، سازمانهای حقوق بشر باید دائما اعضای خود را، در زمینه حقوق بشر آموزش بدهند.علاوه بر آن، کنش‌ گران حقوق بشر خود باید همواره به عنوان نماد و تسهیل کننده حقوق بشر در محیط های مختلف عمل کنند.

نکته دیگر، آموزش حقوق بشر به مردم در جوامع محلی است. مردم هنگامی که مفاهیم حقوق بشر را درک کنند، شروع به جستجو برای تحقق آنها در زندگی خویش می‌کنند. جامعه، خانواده و تجارب شخصی خویش را با یک لنز حقوق بشری بررسی می‌کنند. حساس شدن به حقوق بشر در زندگی روزمره بر اهمیت یادگیری در مورد حقوق بشر و همچنین یادگیری برای حفظ حقوق بشر تأکید می‌کند،مردم باید بدانند چگونه حقوق بشر را به خانه خود بیاورند ودرمدرسه و جامعه آنرا پیاده کنند. و به موارد نقض آن در جامعه و محیط خود واکنش مناسب و مؤثر نشان دهند.

پیوست شَماره ۱

معاهدات اصلی حقوق بشر:

* معاهده مربوط به کار اجباری یا تحمیلی، ILO , No.۲۹. ۱۹۳۲

* معاهده مربوط به پیشگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی، ۱۹۴۹*

* معاهده برای سرکوب قاچاق انسان و بهره‌کشی از روسپیگری دیگران،۱۹۴۹

* چهار عهدنامه ژنو در مورد حفاظت از قربانیان برخورد مسلحانه، ۱۹۴۹*

* معاهده در خصوص وضعیت پناهندگان، ۱۹۵۱*

* معاهده بردگی سال ۱۹۲۶، پروتکل متمم آن، ۱۹۵۳*

* پیمان اروپایی برای حفظ حقوق بشر و آزادیهای بنیادین و هشت پروتکل آن، ۱۹۵۰

* معاهده در مورد کاهش بی‌کشور بودن (افراد)، ۱۹۶۱

* پیمان مربوط قابل به اعمال نبودن محدودیتهای قانونی در مورد جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت، ۱۹۶۸

* پروتکل اختیاری معاهده بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، ۱۹۷۶

* معاهده در مورد محو همه اشکال تبعیض علیه زنان، ۱۹۷۹

* پیمان منع شکنجه و سایر رفتارها یا تنبیهات ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرکننده،۱۹۸۴*

* منشور آفریقایی در مورد حقوق انسانها و اقوام، ۱۹۸۶

* منشور سازمان کشورهای آمریکایی، ۱۹۸۸

* معاهده حقوق کودک، ۱۹۸۹

* معاهده در مورد حقوق کارگران مهاجر و اعضای خانواده آنان، ۱۹۹۰

* دومین پروتکل اختیاری معاهده بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، ۱۹۹۱

* قانون رم در مورد دادگاه جنایی بین‌المللی، تصویب ۱۹۹۸

* پروتکل‌های اختیاری معاهده حقوق کودک، تصویب، ۲۰۰۰

منابع:

۱. نقل شده در «حقوق بشر اینجا و اکنون: بزرگداشت اعلامیه جهانی حقوق بشر، نانسی فلاورز، (مینیاپولیس: شبکه آموزش دهندگان حقوق بشر، عفو بین‌الملل ایالات متحده، ۱۹۹۸)

۲. شیمن، دیوید: تدریس حقوق بشر (دنور: مرکز تدریس روابط بین‌الملل، ۱۹۸۶، چاپ دوم، تدریس حقوق بشر، ۱۹۹۹).

۳. ریردون، بتی: آموزش برای حفظ شأن انسانی: یادگیری حقوق و مسئولیتها (فیلاد لفیا: انتشارات دانشگاه پنسیلوانیا، ۱۹۹۵)

۴. بیانیه و برنامه عمل وین، بخش ۱ - بندهای ۳۳-۳۴، و بخش ۲ - بندهای ۸۲-۷۸.

۵. قطعنامه مجمع عمومی ۱۸۴/۴۹، ۲۳ دسامبر ۱۹۹۴

۶. برنامه عمل دهه ملل متحد برای آموزش حقوق بشر (۲۰۰۴-۱۹۹۵)، پاراگراف ۲.

۷. نقل شده در «متدولوژیهایی برای آموزش حقوق بشر»، ریچارد، پیرکلود. نیویورک: دهه مردمی برای آموزش حقوق بشر، ۱۹۹۷، در دسترس به صورت آنلاین در نشانی: www.hre.org/index.html

۸. شورای اروپا، کمیته وزرا، توصیه شماره: R(۸۵)۷ ، در دسترس به صورت آنلاین در نشانی: http// eeri . coe . int / en / ۰۱/۰۲/۰۸/e۰۱۲۰۸۰۲.htm

۹. مارشا بر نبام : «شما حقوقی دارید: آنها را بشناسید، تبلیغ کنید، از آنها دفاع کنید» در HRE شماره ۴ . لندن: عفو بین‌الملل ، ۱۹۹۹ ص

۱۰. برای مشاهده جزئیات مطالعه حقوق بشر که توسط پیترد. هارت و همکاران صورت گرفته است به نشانی اینترنتی http://www/hrusa.org مراجعه کنید.

۱۱. برای مشاهده جزئیات مطالعه HRE توسط مدافعان حقوق بشر مینه سوتا و مؤسسه جستجو، به نشانی اینترنتی http://www.hrusa.orgمراجعه کنید

خبرنامه اميركبير

No comments: