شیرین عبادی، قاضی پیشین دادگاه و رییس کانون مدافعان حقوق بشر ایران، عصر روز پنجشنبه در شهر دوسلدورف با آرمین لاشت، وزیر امور همپیوندی اجتماعی ایالت "نوردراین وستفالن" گفتوگو کرد. عبادی در این دیدار تأکید کرد، دیگر به توان انقلابها اعتقاد ندارد و گفت که انقلابها «راه حل نیستند و با خود به جز خونریزی و خشونت چیز دیگری به همراه نمیآورند
شیرین عبادی فعال حقوق بشر ۶۱ سالهی ایران افزود: «ما در ایران به دگرگونیهایی نیاز داریم که از راه اصلاحات به دست بیایند و نه از راه انقلابها
خانم عبادی نخستین زنی بود که در ایران به مقام قضاوت رسید. وی پس از پایان تحصیلاتش در رشتهی حقوق قضایی در دانشگاه تهران به استخدام دادگستری درآمد و بعدها به عنوان قاضی آغاز به کار کرد. او پس از انقلاب تنها به این دلیل که زنان طبق قوانین جدید اسلامی نباید در مقام قضاوت قرار میگرفتند، از مقامش برکنار شد
استقلال داریم، آزادی نه
به گزارش رسانههای آلمان، شیرین عبادی در شهر دوسلدورف ضمن اشاره به اینکه مردم ایران اینک از نظر سیاسی استقلال دارند، افزود: «اما ما هنوز آزادی نداریم
وی تصریح کرد، با وجود اینکه شش ماه به انتخابات ریاست جمهوری ایران باقی مانده، مردم ایران هنوز هم آزادی انتخاب کسی را که واقعا میخواهند در این مقام ببینند را ندارند و شورای نگهبان پیش از معرفی رسمی نامزدها در مورد صلاحیت آنها تصمیم میگیرد. عبادی گفت :«هر کس کوچکترین انتقادی کرده باشد، ناصالح تشخیص داده میشود
شیرین عبادی خاطرنشان ساخت که در سال گذشته ۳۹ نوجوان زیر ۱۸ سال در ایران اعدام شدهاند و مانند گذشته متهمان سنگسار میشوند یا به حکم قصاص دستانشان بریده میشود
وی افزود، هنوز هم در ایران قوانین تبعیضآمیز وجود دارد. در دادگاه شهادت یک زن به اندازهی نصف شهادت یک مرد ارزش دارد. دیهی زن در تصادفات و موارد مشابه نصف دیهی مردان است و خروج زنان از کشور بدون اجازهی شوهرانشان ممکن نیست
میلیونها نفر زیر خط فقر
شیرین عبادی، وکیل برجستهی ایرانی که تاکنون فشارهای زیادی را از سوی جمهوری اسلامی متحمل شده، گفتکه بحران مالی و اقتصادی ایران را فراگرفته است
به گفتهی عبادی، حدود ۱۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر به سر میبرند و باید با درآمدی معادل کمتر از یک دلار در روز امرار معاش کنند. خانم عبادی تصریح کرد که کاهش بهای نفت نیز موقعیت اقتصادی ایران را بدتر از پیش کرده است
شیرین عبادی که خود یکی از بانیان انجمن حمایت از حقوق کودک در ایران است، از سال ۱۹۹۴ تاکنون برای بهبود قوانین مربوط به کودکان فعالیت میکند. او در راه اصلاحات سیاسی و رعایت حقوق بشر و برابری زن و مرد در جامعهی ایران فعالیت کرده است
شیرین عبادی در سال ۲۰۰۳ به عنوان نخستین زن مسلمان در جهان به پاس مبارزاتش در راه دمکراسی و حقوق بشر موفق به دریافت جایزهی صلح نوبل شد
عبادی به دعوت آرمین لاشت، وزیر انتگراسیون ایالت نوردراین وستفالن برای شرکت در سمینار «لحظهها و فرهنگها» به آلمان آمده بود. لاشت عضو حزب دمکرات مسیحی آلمان است. او در سخنرانی خود به هنگام گشایش گفت، سمینار قصد دارد در چارچوب گفتوگو با شخصیتهای برجسته در عرصههای فرهنگ، هنر و ادبیات «پلی میان موضوعهای سیاسی ـ اجتماعی و دیدگاههای فردی» بزند
تابناک : شرکت «پلیاکریل» ایران در اصفهان، تنها تولیدکننده نخ و الیاف پلیاستر و الیاف پلیاکریل در ایران و بزرگترین تولیدکننده پلیاستر در خاورمیانه، در آستانه ورشکستگی است.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، این کارخانه مهم تولیدی با دارا بودن بیش از 2500 کارگر، به دلیل واردات بیرویه و ارزانقیمت نخ و پلیاستر از چین ـ که کیفیت بسیار پایینی دارند ـ و نیز بحران جهانی و وجود موانع صادراتی، در آستانه تعطیلی قرار گرفته است. بنا بر این گزارش، کارخانه پلیاکریل، تأمینکننده پلیاستر و اکریلیک بیش از دو هزار واحد بزرگ و کوچک نساجی در صنعت کشور بوده و مرغوبیت الیاف و نخ تولیدی آن در دنیا کمنظیر است.
با توجه به آنکه پلیاستر وارداتی از چین، مرغوبیت چندانی ندارد، ولی کارخانجات مصرفکننده این محصول، تمایل بیشتری به خرید آن دارند، چراکه صرفنظر از قیمت پایین، نبود نظارت دولت بر واردکنندگان و توزیعکنندگان آن، آنها را از پرداخت مالیات نیز معاف میکند.
این گزارش میافزاید: هماینک نگرانی فراوانی در میان کارکنان کارخانه از احتمال تعطیلی کارخانه پدید آمده است و به نظر میرسد، چنانچه دولت از کارخانه حمایت جدی و فوری نکند، به زودی همه کارکنان آن به خیل بیکاران کشور افزوده خواهند شد.
در حالی که در کشورهای پیشرفته سرمایهداری، برای مقابله با آثار بحران اقتصادی برخلاف اصول اولیه اقتصادشان به مداخله دولت و کمک به صنایع روی آوردهاند، هنوز تدبیر مناسبی برای رویارویی با این بحران در کشور به چشم نمیخورد و چنین کارخانجاتی حتی از معافیت موقت مالیاتی بر ارزش افزوده نیز برخوردار نشدهاند.
گفتنی است، چنانچه امروز تدبیر لازم برای مقابله با امواج بحران جهانی اقتصاد در کشور اندیشیده نشود، به طور قطع، به زودی مشکلات متعددی گریبان اقتصاد کشور را خواهد گرفت
افزایش دستمزدها و برخورداری از یک زندگی انسانی حق مسلم ماست
یاران و همکاران سالهاست ما کارگران به دلیل دستمزدهای پایین و افزایش بی وقفه هزینه های زندگی با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنیم و بطور دائمی و روزمره شرمنده همسر و فرزندان خود هستیم. در طول این سالها هر کدام از ما بنوبه خود تلاش کرده ایم از طریق اضافه کاری های طاقت فرسا و دست و پا کردن شغل دومی، درصد ناچیزی از رنج و آلام خانواده هایمان برای گذران زندگی را کاهش دهیم. اما واقعیت این است که دیگر با این دستمزدها و گرانی سرسام آور موجود، نه اضافه کاری و نه شغل دوم نمیتواند گرهی از فقر و تنگدستی ما باز کند. گذشته از این، آیا شایسته است ما به دلیل دستمزدهای پایین و فشار کمرشکن هزینه های زندگی مجبور شویم تن به اضافه کاری های طاقت فرسا و شغل دوم بسپاریم و شب ها جسم و روح رنجور و فرسوده خود را به منزل برسانیم و حالی و فرصتی برای استراحت و تفریح و بودن در کنار خانواده نداشته باشیم.
دوستان و همکاران ما تولید کنندگان اصلی تمامی ثروت ها و نعمات موجود در جامعه هستیم و این حق مسلم ماست که فقط با اشتغال در ساعات رسمی کار، چنان دستمزدی دریافت کنیم که ضمن بر خورداری از رفاه و آسایش، دیگر مجبور نشویم به اضافه کاریهای طاقت فرسا و شغل دوم تن در دهیم. این حق ماست و حق گرفتنی است. از اینرو ما امضا کنندگان این بیانیه از شما همکاران در تمامی کارخانه ها، پروژه های خدماتی و ساختمانی و غیره در سراسر کشور میخواهیم تا با امضای گسترده طومار زیر به عنوان قدم اول برای افزایش دستمزدها به حرکت ما بپیوندید.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – اتحادیه آزاد کارگران ایران – سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه - انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه –کارگران شرکت ریسندگی پرریس– کارگران کارخانه شاهو– کارگران فرش غرب بافت و جمعهایی از کارگران: عسلویه – شرکت صتایع فلزی - لوله و پوشش سلفچگان- لاستیک البرز- نورد لوله و پروفیل ساوه- شرکت مکان سازان - پتروشیمی پلی اتلین سنگین کرمانشاه- کارخانه فرامان صنعت - کارخانه اخگر گاز - شرکت سیم کابل - آجر پزی شیل سنندج – کارخانه نیر پارس - گونی بافی سما - شرکت آجین سازه - کارخانه فراساز - صنایع شیمیائی اصفهان LAB - پتروشیمی اصفهان و جمعهایی از کارگران ساختمانی
ادوارنیوز:بیش از 400 تن از فعالان سیاسی و مدنی با امضای بیانیه مشترکی نسبت به ادامه بازداشت یونس میرحسینی و سحر یزدانی پور دانشجویان دانشگاه شیرازو دانشجویان بازداشت شده دانشگاه پلی تکنیک در برابر حسینیه ارشاد و در سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان اعتراض کردند،در این اطلاعیه امده است:
بسمه تعالی
دانشگاه امروز به عنوان نماد بی بدیل تجددگرایی و آزادی خواهی در ایران، عرصه دست اندازی تفکری بنیادگرا است که با اخراج، تعلیق از تحصیل و زندان و فشارهای امنیتی کمر به منفعل ساختن دانشجویان در پیگیری اهداف آزادیخواهانه بسته است. دانشگاه در تاریخ سیاسی ایران و به خصوص در دهه های اخیر همواره صدای رسای آزادی، دموکراسی و حقوق بشر بوده است وجریان سیال دانشجویی همواره در سال های اخیر کوشیده است تا ضمن دور ماندن از زدوبندهای سیاسی گروه های مختلف بتواند خواست تاریخی مردم ایران را پیگیری کند. در این میان دولت "می تواند" و "باید" فضای آزادی را برای دانشجویان در جهت تمرین فعالیتهای سیاسی، مدنی و فرهنگی فراهم آورد و به دانشجویان اجازه دهد که در امور اداره دانشگاه و نقد عملکرد قدرتمداران مشارکت فعالانه داشته و از عادی ترین حقوق دانشجویی نظیر آزادی بیان از طریق انتشار نشریات دانشجویی، فعالیت مدنی از طریق تشکلهای دانشجویی و حقوق صنفی از طریق تشکلهای صنفی بهره مند باشند.
لیکن امروز فضایی دیگر را در دانشگاهها شاهدیم. نه تنها از نگاه حمایتی دولت خبری نیست که مشی سرکوبگرایانه از سوی مدیریت دانشگاهها و نهاد های امنیتی برگزیده شده است.
آنچنان که امروز به ضرس قاطع می توان گفت که در هیچ دانشگاهی تشکل ،نهاد ، کانون و یا نشریه آزاد و دانشجویی وجودندارد این فضای مصیبت بار در تعدادی از دانشگاهها و شهرها گسترده تر از سایرین است.
دانشگاه و شهر شیراز در چند سال گذشته بارها و بارها شاهد فریاد اعتراض دانشجویان به چنین رویه ایی بوده است.در ماه های اخیر ده ها دانشجوی این دانشگاه از طرق غیرقانونی و به اتهام های نامشخص بازداشت و مدتی را در حبس سپری کرده اند.
اکنون بیش از دوهفته است که از بازداشت یونس میر حسینی و 10 روز از بازداشت سحر یزدانی دانشجویان دانشگاه شیراز می گذرد. اعتصاب غذا یونس میرحسینی ناتوان و رنجور کرده است و بیماری روده وی نیز مزید بر علت گشته است.با ادامه روند نامشخص و مبهم کنونی بیم اعتصاب غدای خشک نیز می رود.
از وضعیت بازداشت و نگهداری سحر یزدانی نیز اطلاعی در دست نیست و تاکنون تماسی از زندان نداشته اند.
از سوی دیگر شاهد هستیم که نهادهای غیر مسوول، دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک تهران آقایان: حسین ترکاشوند، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک ، اسماعیل سلمانپور و کوروش دانشیار، اعضای شورای مرکزی انجمن و مجید توکلی، عضو سابق شوری مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان در برابر حسینیه ارشاد و به دنبال لغو مراسم بزرگداشت مهندس مهدی بازرگان، مبارز فقید راه آزادی و از بنیانگذاران انجمن های اسلامی دانشجویی در ایران، بازداشت کرده و با استفاده از این فرصت قصد دارند از این فعالان دانشجویی به دلیل تلاش های شان در راه آزادی خواهی و آرما نهای دانشجویی انتقام بگیرند.
این دانشجویان بازداشتی در سلول های انفرادی حبس شده اند و از حقوق اولیه شهروندی شان محرومند.
ما امضا کنندگان این بیانیه، ضمن اعتراض شدید به اقدامات خلاف قانون علیه فعالان دانشجویی و دفاع از حقوق شهروندی آنان، خواستاریم هر چه زود تر تمامی دانشجویان آزاد شوند و سایه تمامی تهدیدات به کیمته انظباطی و اخراج و … از سر دانشجویان برداشته شود. تا بدین وسیله مقدمات اولیه جهت دستیابی به فضایی سالم و رشد یاب در دانشگاه فراهم شود
سی سال از انقلاب سال پنجاه و هفت می گذرد و بایسته است به جای بازگویی فجایع حاصل از استقرار جمهوری اسلامی و پی گیری تئوری های توطئه ، بهبازنگری این شکست تاریخی ملت ایران بپردازیم و پشتیبانی دیر هنگام خود را دراینسالمرگ انقلاب پنجاه و هفتاز آرمان خواهی و بصیرت شخصی اعلام کنیم که خطر استقرار استبداد مذهبی را دریافت و در آن شرایط وانفسا و بدون بازگشتصلاح کشور و ملت را در پذیرفتن مسئولیت خطیر نخست وزیری یافت. در نخستین روزهای نخست وزیریش با انحلال ساواک، آزادی زندانیان سیاسی، لغو سانسور و آزادی مطلق مطبوعات اولین گام ها را در راه استقرار دمکراسی در ایران برداشت .
شاپور بختیار یکی از سه تن امضا کنندگان نامه ای خطاب به محمد رضا شاه در سال 56 بود، که لزوم بازگشت حکومت قانون و آزادی های سیاسی را گوشزد میکرد. او که ژرفای بحران سیاسی، اجتماعی حاکم بر ایران را دریافته بود، از سویی از پافشاری همواره ی خود بر استقرار حکومت قانون و از سوی دیگر، از رویارویی و مرز بندی با قدرت گیری قشریون مذهبی باز نایستاد.
در آن نا بسامانی و آشفتگی، با مردم سخن گفت و از آنان خواست تا به خود و هویت ملی خود اعتماد کنند. ضمن نکوهش خود کامگی نظام استبدادیموجود که مملکت را بسوی انفجار کشانده بود، ملت را ازهیجان های ویرانگر و بیباکی نسنجیده بر حذر داشت، دعوت به استقرار نظامی قانونمند و دمکرات نمود و برای استقلال و حفظ تمامیت ارضی ایران که همانا راهبر او در اقداماتش بودند کوشید.
شوربختانه ملت ایران به دلیل سده ها تجربه استبداد، فقدان آموزش و آگاهی های سیاسی، این اقدامات را نادیده گرفت و درنیافت که این دست آورد ها همانا جامه ی عمل پوشاندن به خواست های انقلاب است. مردم ایران که استبداد تمام راهها را برای ابراز نظر سیاسی به رویشان بسته بود، اعم از شهرنشین و توده های حاشیه نشین برآمده از اصلاحات ارضی ، به جای همبستگی و حمایت از دولتی که تبلور خواسته های ملت بود، اولویت را در آن دید که بر حس انتقام جویی و تنفر خود میدان داده و هشدارهای پی در پی و اعلام خطر در مورد بر پایی حکومت استبدادی مذهبی را نادیده بگیرد.
در آن شرایط بحرانی نه تنها عامه ی مردم، حتی روشنفکران و نیروهای سیاسی نیز به ندای او پاسخ مثبت ندادند، مواضع و خواست های مبا رزا تی خود مبنی بر استقلال و آزادی را رها کرده و در برابر روحانیان مرتجع و انحصار طلب قالب تهی کردند. گویا خرد در تدبیر امور جایی نمی یافت.
اگر چه تاریخ را با اگرها و شاید ها نمی نویسند؛ اما امروز ضرورت تاریخی است که هر ایرانی ملی، میهن دوست، آزادی خواه و خواهان دمکراسی، در پیشگاه تاریخ و در برابر ایران آینده اعلام دارد که عدم همبستگی به هنگامبا اقدام آرمان گرایانه بختیار درپذیرفتن مسئولیت نخست وزیری، امکان بزرگ تاریخی ملت ایران را برای برقراری حکومت قانون و استقرار حاکمیت ملی هدر داد.
افسوسی که در فرد فرد ایرانیان آگاه و مسئول بخاطر استقرار و استمرار استبداد مذهبی در ایرانموج می زند، ما را بر آن داشت تا به عنوان فرزندان این آب و خاک و نوجوانانزمان وقوع انقلاب 57، امروز و در پیشگاه تاریخ پشتیبانی دیر هنگام خود را از شاپور بختیار و آرمان های سیاسی او که همانا آرمان های اصیل انقلاب بزرگ مشروطیت بودند اعلام داریم.
ما تمامی ایرانیان دلبسته به ایران و آزادی خواه را فرا میخوانیم، که اکنون با سی سال تاخیر وکسبتجاربتلخ،صرف نظر از موضع سیاسی آن زمانشان ، همبستگی و پشتیبانی دیر هنگام خود را از آن آرمانهای اصیل و ملی اعلام کنند و درگسترش هر چه بیشتر خود آگاهی سیاسی و تاریخی ملت ایران گام بردارند و روشنگر راه آینده ی ایران باشند.
امروزه نه بخش خصوصی مملكت میتواند در تجارت جهانی حضوری مؤثر داشته باشد و نه بخش دولتی از اعتبار چندانی برخوردار است. بانكها و مؤسسات پولی در آستانهی ورشكستگی و صنعت و تولید كشور در آستانهی تعطیلی و نابودی است و كشاورزی مملكت نیز رو به انحطاط نهاده است. مراكز علمی و دانشگاهی از رونق علمی دورمانده و تمامی تبلیغات حاكمیت، پیرامون باقیماندهی توانی است كه برخی دانشمندان كشور در نهایت ایثار و ازخودگذشتگی، آن را برای بقای اعتبار ملت و مملكت بهكار میگیرند و اقتدارگرایان علم گریز، آن را درجهت اقتدارگرایی خود هزینه میكنند. كاش در این صحنهها نیز، اخلاق انسانی را مراعات میكردند و قدردان كار و تلاش تلاشگران حقیقی میبودند!!
ازنامه سرگشاده احمد قابل: در تمامی دستگاههای حاكمیت هیچ وجدان بیداری نمانده است؟
سياستهای نامناسب اجتماعی و اقتصادی و عدم برنامه ريزی برای توسعه انسانی هر روز فقر و فلاکت مردم را بيشتر کرده است و علی رغم آمار های متناقض مسؤلان دولتی، کارشناسان ۱۰ تا ۱۵ ميليون نفر از مردم را زير خط فقر شديد و مطلق می دانند. فقر شديد و پيامدهای اجتماعی آن، اينک بحران نگران کننده جامعه ايرانی است که نقض فاحش حقوق بشر است
کانون مدافعان حقوق بشر با ابراز نگرانی از رنج و مرارت مردم، اعتقاد دارد پذيرش پديده فقردر جامعه ايران يک واقعيت است که با برنامه ريزی و اتخاذ سياستهای مناسب اجتماعی قابل کنترل است
انکار مسؤلان جمهوری اسلامی ايران و اخبار متناقض در باره فقر شديد، خط فقر و مشکلات مردم در کشور ثروتمند ايران تاسف بار است و اين سؤال را مطرح می سازد که آيا مسؤلان و کارگزاران جمهوری اسلامی ايران می توانند با حقوقی که به کارگران، معلمان و کارکنان دولت پرداخت می شود، زندگی کنند؟
شکوفایی و پویایی جنبش زنان ایران برای تحقق آزادی و برابری برای بسیاری از صاحبان قدرت چنان نگران کننده شده است که بیش از پیش دادگاههای جمهوری اسلامی را برای ایجاد محیط رعب و وحشت و کاستن از روند رو به رشد جنبش بخدمت گرفته اند. فعالیت های مسالمت آمیزی مانند گردآوری امضاء سبب آزار و توهین و شلاق و زندان می شود. حد و مرز ورود ماموران امنیتی به خانه های این فعالان از بین رفته است. چنانکه در روزهای اخیر برای بازداشت سه فعال جنبش زنان از جمله خانم نفیسه آزاد ماموران امنیتی با ادعای داشتن مجوز بازرسی بطور خشونت آمیزی وسایل منزل ایشان را در هم ریختند. و نیز مورد بانو عالیه اقدام دوست که در ۲۲ خرداد ٨۵ به مناسبت شرکت در اجتماع قانونی بزرگداشت روز زن شرکت کرده و یازداشت شده بود، با رای دادگاه تجدید نظر به سه سال زندان تعزیری محکوم و به زندان اوین برده شده است. دستگیری های بی شمار زنان فعال کشور که به نابسامانی خانوادگی و آثار سوء روی کودکانشان می انجامد بصورت گسترده ادامه دارد.
نقش سازنده زنان ایران در جنبش حقوق بشری و برابری خواهی چشمگیر است، در حالی که اعلامیه جهانی حقوق بشر برابری زن و مرد را تضمین کرده، و قانون بین الملل از قوانین داخلی ما فراتر است، زنان ایران بایستی برای بنیادی ترین حقوق خود که عدم تبعیض جنسیتی است و در جمهوری اسلامی نادیده گرفته می شود، مبارزه کنند.
حاکمیت جمهوری اسلامی برابری و عدم تبعیض جنسیتی را برنمی تابد و نسبت به زنان بصورت زیردستی محدود در چارچوب خانواده سنتی می نگرد. زنان میهن ما نشان داده اند که افزون بر حفظ جایگاه ویژه خود در خانواده، دارای توانمندی های گسترده ای هستند و قادرند دوشادوش مردان و گاه فراتر از آنان در اجتماع حضور داشته باشند و سهم خود را در تلاش برای پیشرفت و سعادت ملت ایران و بنیانگذاری یک ایران آزاد و مردم سالار را به دوش کشند. زنان ایران را هرگز تهدید و زندان نتوانسته و نخواهد توانست از از اوج ایرانی بودن به سطح ارزشهای قبیله ای تاریخ گذشته پایین بکشد؛ همانگونه که در دانشگاهها دختران دانشجو با اکثریتی قاطع و کیفتی چشمگیر حاضر هستند و با همه دشواریهایی که برای ورود و ادامه تحصیل آنان ایجاد شده است با پیروزی هایشان کوته فکران را حیرت زده کرده اند.
جبهه ملی ایران، برابری حقوق زن و مرد را یک اصل سازش ناپذیر می داند، و از جنبش های برابری خواهانه و حقوق بشری زنان ایران پشتیبانی می کند. زنان نیمی از جامعه ایرانی و عهده دار رسالتی بزرگ در کنار مردان برای رسیدن به آزادیهای فردی و اجتماعی یعنی حاکمیت ملی هستند. ما خواستار آزادی سریع و بی قید و شرط زنانی هستیم که بخاطر مبارزه برای حقوق بنیادین خود به عنوان عضو جامعه بشری زندانی هستند.
• به پاس تحمل هزاران سال رنج و نابرابری های زن بودن، به پاس هزاران خاطره و رویای
آن زمان که برای اولین بار تو را به بهانه دختر بودن از حلقه بازیهای کودکانه امان جدا کردند هنوز به یاد دارم. تو با چشمانی گریان بازی را به اجبار ترک کردی و از آن روز من هنوز حسرت یک دل سیر نگاه کردن دوباره خانم معلم کلاس دو نفره امان بر دلم مانده است.
نازنین؛ دانش آموز حواس پرت کلاس تو، حالا در هنگامه طرح امنیت اجتماعی به مانند کودکی ها، هوس گرفتن دستهای تو در انظار عموم و واژه های قدغن شده عشق و لبخند به سرش زده است. همبازی کودکی تو انگار نه انگار سالها گذشته و دهها طرح برای جدا کردن زن و مرد از هم اجرا شده است. او تازه در دهه تذکر شفاهی و کتبی و دستبند و دادسرا و چادر سیاهها، حال و هوای برابری به سرش زده، گویا نمی داند در قرنی که هم جنس های تو کهکشانها را تسخیر کرده و ماه و زحل و ناهید را در آغوش گرفته اند، در سرزمین تو نوع پاشنه کفش و سایز پاچه شلوار و رنگ لباسهای تو را مردان لباس سبز تعیین میکنند تا مبادا امنیت جامعه به خطر بیفتد. همبازی آرام تو، انگار نه انگار که بزرگ شده، اینجا از پشت دیوارهای زندان دلش هوای کوچه های خلوت تابستانهای گرم شهرمان را کرده، آنگاه که همه خوابند و کوچه در سکوت. تا در فرصتی پیش تو بیاید و او را مهمان کنی و بشقاب هندوانه ات را با او قسمت کنی.
نازنین؛ همبازی تو این روزها، دلش بدجوری هوایی شده، گویا هنوز نمی داند تو تازه به حق ارث از امول منقول و غیرمنقول رسیده ای!، گویا نمی خواهد باور کند که چند زن در انتظار حکم سنگسار به سر می برند. نمی خواهد باور کند در دنیایی که عقیده، فکر، حق، آزادی، شرافت، انسانیت و وطن فروخته میشود زن هنوز مالک تن خود نیست.
راستی این همه نابرابری و جدایی از کجا آغاز شد؟ از آن زمان که حوا با "ویاری عصیانگونه" به امر و نهی خدایش پشت پا زد و زمین را برای رنج کشیدن انتخاب نمود؟ یا از آن زمان که برای اولین بار دخترکی موهایش را به دست باد، این هرزه هرجائی سپرد و او دستی از سر هوس به گیسوانش کشید و راز پریشانی موهای دخترک را کوی به کوی به گوش کوه و درخت نجوا کرد و این "معصیت عظما" سبب خشم قبیله بر او گشت؟ یا نه، از آن زمان که چشمه قامت زیبای دخترکی را در خود دید و غافل از این گناه کبیره عاشق دخترک شد و در وصف او آوازی در گوش رود زمزمه کرد و رود نیز مست و زنگی از حدیث عاشقی چشمه، داستان را به دریا گفت و این دزدیده دیدن ها به "غیرت مردانه تاریخ" برخورد و دخترک را خانه نشین کرد؟ یا آن زمان که دست دادن با فرشته های نه ساله، ستون اعتقاداتمان را ویران کرد، سنتها و روایات توجیحی گشت برای جنس دوم بودن تو؟ یا نه، شاید آن هنگام که "عطر خوش تو"، من همبازی کودکیت را به کوچه های خلوت خاطرات کشاند تا به دنبال سارای کودکیهایش ردی از عشق را در اولین نگاه و آخرین اشکت پیدا کند و این گونه به "قانون نانوشته طبیعت" برخورد و ما نامحرم به هم گشتیم. نمیدانم... نمیدانم... از کجا آغاز شد؟
اما من هنوز در سودای رویاهای خود روزی هزاربار جمله ناتمامی را که قرار بود در اولین سپیده مشترک با هم بودنمان به تو بگویم بر زبان دارم، آن زمان که تو با آن نگاه معصومانه همیشگی ات در چشمانم بنگری و من سرمست از این نگاه به تو بگویم: "دوشیزه دوشین، بانو شدنت مبارک"¹. اما افسوس نگذاشتند حتی برای آخرین بار همدیگر را ببینیم تا من از پشت میله های زندان شکوه و عشق زندگی را در چشمانت بخوانم در حالیکه تو زیر نگاههای سنگینشان هنوز عروسک کوچکت را به نشانه پایبندی و دلبستگی به همبازی ات در دست میفشاری و عشقت را انکار نمی کنی.
اما اکنون به پاس تحمل هزاران سال رنج و نابرابری های زن بودن به پاس هزاران خاطره و رویای ناتمام با یک امضا به کمپین برابری برای زنان می پیوندم، "یک امضا به پاس زن بودن و زن ماندنتان"
How Norway manages its Sovereign Wealth Fund - the Norwegian Pension Fund with transparency
By Fang Zhi Yuan
Background
Norway, one of the world’s largest petroleum exporters, has invested its oil wealth in a fund with a current market value of more than $350 billion.
This fund known as “The Government Pension Fund” was established in 2006 and consists of two parts: “The Government Pension Fund - Global”, which is a continuation of the Petroleum Fund, and “The Government Pension Fund - Norway”, which was previously known as the National Insurance Scheme Fund.
The purpose of the Government Pension Fund is to facilitate government savings necessary to meet the rapid rise in public pension expenditures in the coming years, and to support a long-term management of petroleum revenues.
Who owns it
The Norwegian Ministry of Finance is responsible for the management of the Government Pension Fund. The operational management of the Pension Fund - Global is carried out by Norges Bank, which invests the fund’s capital in bonds and equities outside of Norway in accordance with guidelines issued by the Ministry. The operational management of the Pension Fund – Norway is carried out by Folketrygdfondet.
Provisions on the management of the Government Pension Fund
The Government Pension Fund Act was passed by the Norwegian Parliament in 2005 to regulate the management of the fund.
All aspects of the management of the fund are tightly scrutinized and regulated including the operational risk, reporting, and ethical guidelines.
The Fund shall be invested in accordance with the following asset allocation:
The composition of the strategic benchmark portfolio is set at 60 per cent fixed income and 40 per cent equities. A detailed annual report is to be prepared by the Norges bank which shall contain:
- Norges Bank’s strategic plan and the investment strategy for the Fund
- A list of all significant external service providers, including a complete list of external managers
- An account of the standards employed by Norges Bank for the purpose of valuation (accounts), measurement of return, along with management, measurement and control of identified risk factors (market risk, counterparty risk and operational risk)
Under the Fund’s strict ethical guidelines, it is barred from making investments that entail an unacceptable risk that Fund is contributing to unethical acts or emissions, serious violations of fundamental humanitarian principles, gross violations of human rights, gross corruption or severe environmental degradation.
Interestingly, under provision 3.2, the Fund may not be invested in fixed income securities issued by Myanmar which Singapore’s SWFs have a substantial business interest in.
The roles of the Ministry of Finance, the Norwegian banks and other stakeholders are also spelt out clearly.
Read the full provision here
Management model and organization
Norges Bank Investment Management (NBIM), a division of Norges Bank, is responsible for the management of the Global Pension Fund - Global.
The Executive Board has overriding responsibility for Norges Bank’s operations. It consists of seven members, all appointed by the King. The Supervisory Council, which consists of 15 members appointed by the Norwegian Parliament, is the Bank’s supervisory body and approves the bank’s budget.
The Supervisory Council organizes the auditing of Norges Bank which is to submit an audit report to the Supervisory Council on the Bank’s annual financial statements. It is also required to submit a quarterly report to the Ministry of Finance on the management of the fund.
The Office of the Auditor General is responsible for the final audit of the Government Pension Fund and it bases its work partly on materials from the Central Bank audit.
In 2006, the Executive Board set up an Advisory Board to support its work on investment management. The Advisory Board consists of four internationally recognized experts with extensive experience from large investment management institutions.
Transparent nature of the Norwegian Fund
What makes the Norwegian fund different from several other sovereign wealth funds is the amount of information it makes public about its strategy and investments.
Its performance and risk exposure are reported quarterly and its holdings in about 3,500 companies are detailed annually; in most cases, its investment in any company amounts to less than one percent of available shares.
The fund does not seek to control companies through buy-outs. In fact, by its own rules the fund restricts its ownership in any company it invests in to five percent of shares. The investment objectives are purely financial in nature, safeguarding assets for the long term.
Performance of the Fund
The fund returned 7.9 percent last year and has averaged 6.5 percent a year over the past decade. After accounting for inflation, costs and management fees, it has averaged an annual return of 4.6 percent since its inception, outpacing the 4.1 percent gain in a government-set benchmark.
The Norwegian Pension Fund – Global has a current market value of more than $350 billion (January, 2008), equaling about $75,000 for every Norwegian, investsted in markets all over the world. Close to one third of this is invested in the United States. Over time, the share invested in equities will increase to 60 percent, while 40 percent will be invested in fixed income.
Conclusion
As we can see from the example of the Norwegian Pension Fund which manages assets greater than both Temasek and GIC combined, it is possible to generate a commendable return on its investment while adopting good practices of transparency and accountability in the management of the fund.
Political leaders are not involved in the management of the funds which lie in the hands of professional fund managers. A system of check and balance is put in place to ensure the funds are not misused and investment decisions are made in accordance with the guidelines.
With the United States demanding greater transparency from SWFs, it is time that Temasek and GIC start emulating the fine example of the Norwegian Pension Fund and shed more light on its modus operandi.
مدتهاست که شعار همه آقايان سياسی، اعم از اصولگرا و يا اصلاح طلب، بازگشت به دوران اول انقلاب است. حاميان مهندس موسوی در مانيفست زيست مسلمانی (که برای اداره کشور ارائه کرده اند و معلوم نيست که جای غير مسلمانان دراين مانيفست کجاست؟) مفهوم اصلاحات را در بازگشت به انقلاب معنی کرده اند
معاون عمليات نيروهای شبه نظامی بسيج، احمد ذوالقدر، در تاريخ ۱/۲/۸۷، گفت: آغاز گشتهای امنيتی بسيج ، بازگشت به دهه اول انقلاب است
همچنين صفار هرندی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نشست مديران استانی اين وزارتخانه، که در هشتم ديماه برگزار شد، گفت: "هدف ما بايد بر اساس اهداف اوليه انقلاب که همان منويات امام خمينی و رهبر انقلاب است شکل بگيرد"
احمدی نژاد هم که محور فعاليت های تبليغاتی و سخنرانی هايش را بر بازگشت به اول انقلاب قرار داده و هر روز از آن سخن ميگويد . در واقع می توان گفت که اين شعار درحالی مطرح می شود که آقايان عاجز از طراحی برنامه ای برای آينده کشور هستند و سعی می کنند درفضای بن بست ايجاد شده برای اصلاح ساختاری (حتی ازسوی نيروهای اصلاح طلب)، راهی برای برون رفت يافته و نقبی به گذشته آزمون شده بزنند. تا شايد با توسل به بزک کردن اين گذشته، چند صباحی ديگر نيز، بر طبل قدرت و ثروت ومواهب ناشی از آن بکوبند
به معنای ديگر با توسل به گذشته بار ديگر شانس خودرا درجمع کردن آراء مردمی که عادت دارند توپ قدرت را گاهی در دست بخشی از خوديها وگاهی دردست بخش ديگری از خوديها ببينند بيازمايند. گروه هايی که گوش به فرمان رهبری دارند که اساسا اجازه کانديداتوری صادر می فرمايند يا خير؟ واگر نه حتی حاضر به کانديداتوری نيستند
در اين ميان خانمها هم که اصولا شهروند تلقی نميشوند که حق دستيابی به پست رياست جمهوری را داشته باشند ! پستی که از قرار از ابتدا برای مردان ساخته شده است! زنها آمده اند تا تنها، به مردان رای بدهند وسپس مردان به دلايل مختلف آنها را تا انتخابات ديگر از مشارکت موثر معطوف به قدرت حذف کنند
آقايان علاقه مند به قدرت، در شرايطی صحبت از بازگشت می کنند که اصولا جوانان يا گذشته را بياد نمی آورند و يا اگر بياد می آورند، گذشته ای سراسر از ترس و اضطراب و دلهره و تک صدايی است . جوانانی که برای رهايی از محصول و دست آوردهای گذشته، درصدد تغييرات اساسی در سبک زندگی و حتی سيستم سياسی خود هستند. نسلی که تک صدايی را برنمی تابد و می خواهد صداهای مختلف را بشنود. نسلی که می خواهد چون و چرا کند ومسئولان منتخب مردم رابا چوب نقد، عادت به پاسخگويی و فرمانروايی مطلوب نمايد. نسبت به بايد ها و نبايد ها شک کند وباتکيه بر تضارب آراء به توليد انديشه و فکر پرداخته، راهی نوين برای زندگی خود بيابد. جوانانی که از تقسيم شدن به خودی و غير خودی رنج می برند وتبعيض بر اساس جنس و مذهب و نژاد و قوميت را تراژدی و آفت بزرگ توسعه ايران می دانند. تورق يک کتاب خوانده شده که برگ برگش بوی خون و خشونت و اطاعت کورکورانه وسلطه ميدهد. جوانانی که از تبعيض براساس مذهبی ويا ولايتی تر بودن دل زده اند. و حرکت روی دايره مقربين و رانت خواری برای زندگی بهتر را نوعی طاعون برای شرافت و انسانيت خود می دانند
بازگشت به گذشته برای نسل جوان بوی اجبار و اطاعت بدون دليل می دهد که از روسری اجباری کلاس اول مدرسه برای دختران آغاز می شود، تا گشتن جيب ها و کيف هاو استنطاق برای داشتن يک نشريه ورزشی و سی دی و يا شايد سرزنش بخاطر داشتن موهای کمی بلند و جوراب سفيد
بازگشت به گذشته طعم تلخ تبعيض و تکفير و حذف را که تاامروز ادامه دارد زنده می کند. و تکرار دل آشوبه شنيدن خبر اعدام دوستان و فاميل و يا برگشت پيکرهای جوانانی که در جنگ شهيد شده اند . دل آشوبه ای که تاکنون درچهره ايرانيانی که سالهاست ايران را نديده اند و يا پدران و مادرانی که در انتظار بازگشت پيکر شهدای جنگ هستند ديده می شود. دل آشوبه ای که غريب نيست. تکرار سوت موشک های عراقی در بالای آسمان شهر ويا صدای شليک گلوله در حياط زندان اوين است . امروز دولتمردان صحبت از بازگشت به دوران اول انقلاب می کنند
اما نسل من صحبت از آينده می کند! آينده ای روشن، شفاف و بدون تنفر که با نيروی عشق واحترام می خواهد ايران را از نو بسازد. نسلی که به حق انتخاب سبک زندگی احترام ميگذارد . بر خورداری ازحقوق شهروندی را حق هر ايرانی ميداند .. می خواهد که زنها و مردها، شيعه و سنی، مسلمانان و غير مسلمانان ،همه اقوام ايرانی با هم در برابر قانون در داشتن فرصتهای برابر برای زندگی، سهمی يکسان داشته باشند. نسلی که دفاع از آزادی انديشه و بيان و مطبوعات و اجتماعات و عقيده و مذهب را نه تنها شرافت، بلکه مسئوليت خود ميداند . از ديدن ايرانيها يی که در خوشحالی و رفاه زندگی می کنند بر خود می بالد. . از ديدن دخترانی که نوع پوشش خود را انتخاب ميکنند يا جوانانی که از اوقات فراغت خود لذت می برند شاد ميشود . نسلی که از انتخابات آزاد مانند حريم خانه اش پاسداری می کند.ازپرسشگری هراسی به خود راه نميدهد و ان را حق خود ميداند
در اين ميان بعضی از دوستان همواره از ما می پرسند شما چه می خواهيد ؟. چه جايگزينی برای مسئولان فعلی مملکت داريد ؟و ما می گوييم که ما به خوبی ميدانيم چه ميخواهيم . ما ميدانيم که مردم ما مستحق چه ساختری برای اداره مملکت هستند
. ما می خواهيم دموکراسی را با تمام لوازم آن با تکيه بر اصول حقوق بشر جايگزين نظام مبتنی بر حکومت فردی ولايت مطلقه فقيه نماييم.و بر لوازم و چارچوب های آن آشنا هستيم . البته نه باحذف ويا جنگ و خونريزی! نه با روشی که آن سوی سکه حکومت ولايت فقيه است . بلکه با انباشت قدرت مردمی که دموکراسی را می خواهند واز مشارکت همه جانبه خود برای ايجاد چنين ساختاری احساس رضايتمندی می کنند. ما می دانيم که چه می خواهيم و معتقديم مردم ايران شايسته داشتن چنين نظام دموکراتيکی هستند. حقی که تاکنون از آنها ربوده شده است و بدتر انکه به آنها تلقين شده که آمادگی دموکراسی را ندارند و حقشان همان حکومت استبدادی است که يک نفر دستور بدهد و بقيه اطاعت کنند . يک نفر فرمان بدهد و ملت فرمان بردار بی چون و چرا باشند
به نظر می رسد که اگر تا امروز تمرين دموکراسی نکرده ايم، می توانيم از هم اکنون شروع کنيم. در خانه هايمان ، در محيط کار، درميان خانواده هايمان، در زمين بازی، در صف اتوبوس در گروه هايی که کار ميکنيم . در شيوه ای که يکديگر را نقد ميکنيم و در شيوه روشی که برای زندگی برگزيده ايم . حقوق يکديگر را محترم بشماريم و يکديگر را مانند اعضای يک خانواده دوست بداريم
. نهايت چنين تمرينی احترام و عشق به همه مردم دنيااست! با هر مليتی و عقيده و پرچمی! نهايت چنين تمرينی يعنی اينکه هيچکس دشمن ما نيست چون ما دشمن هيچ انسانی نيستيم
کميته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در دومين دوره فعاليت خود تلاش دارد با پیگيری و نظارت جدی بر فرآيند و روند انتخابات آينده رياست جمهوری، بهعنوان بخش کوچکی از جامعه مدنی ايران، عملکرد حکومت را در برگزاری انتخابات ارزيابی و گزارشهای خود را تقديم ملت شريف ايران کند تا آنان خود در اينباره (ميزان سلامت روند انتخابات) قضاوت کنند. شاخصهای ما در ارزيابیها مطابق انتخابات پيشين (انتخابات مجلس شورای اسلامی) معيارهای انتخابات آزاد، سالم و عادلانه مندرج در برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، اعلاميه جهانی حقوق بشر، ميثاق بينالمللی حقوق مدنی و سياسی- که بتصويب ايران رسيده است - و بيانيه اتحاديه بينالمجالس راجع به انتخابات آزاد - که ايران هم عضو آن است- خواهد بود
هموطنان عزيز
حضور و مداخله نظاميان در انتخابات در سطح جهان يکی از مهمترين دلايل نقض انتخابات آزاد، سالم و عادلانه محسوب میشود. به همين دليل در تمامی کشورهای مدعی برگزاری انتخابات آزاد، کنترل جدی بر هرگونه مداخله نظاميان در روند انتخابات صورت میگيرد. بهعلاوه در قوانين مربوط به نيروهای مسلح همه کشورهای دمکراتيک و توسعه يافته، سران نظامی از ورود در رقابتهای سياسی منع شده و در نهايت در صورت تمايل فردی آنان به فعاليتهای سياسی و خصوصاً انتخاباتی، از آنها خواسته شده تا از کسوت نظامی خارج شوند و مثل ديگر شهروندان فعاليت کنند
متاسفانه با وجود فاصله چند ماهه تا انتخابات آتی و به ويژه طی هفته های اخير مقامات نظامی بهگونهای کاملاً آشکار مواضع صريح و جانبدارانهای را به سود نامزدی رييس فعلی قوه مجريه در انتخابات اعلام کرده و در قالب گردهمايی های نظامی مواضعی را عليه ساير نامزدهای رياست جمهوری اتخاذ کردهاند. بهعنوان نمونه، میتوان به اظهار نظر چندی پيش، فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ اشاره کرد(۱). اما از جمله شاخصترين اظهارنظرها، سخنان اخير رييس ستاد کل نيروهای مسلح است(۲)؛ هرچند ايشان بعدتر - و در پی واکنش نيروهای سياسی - اعلام کرد که در انتخابات دخالت نخواهد کرد. ولی سخنان مهم ايشان و برخی از ديگر نظاميان ارشد کشور، در مغايرت کامل با ماده ۲۴ قانون انتخابات رياست جمهوری است. براساس ماده مذکور، نيروهای نظامی و انتظامی حق دخالت در امور اجرايی و نظارت در انتخابات را ندارند
کميته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه ضمن ابراز نگرانی نسبت به ادامه هرگونه مداخله نظاميان در روند برگزاری انتخابات رياستجمهوری، و با توجه به آنچه در فرايند برگزاری انتخابات مجلس هشتم بهوقوع پيوست- دخالتهايی که در گزارش نهايی کميته، به تفصيل مورد اشاره و نقد قرار گرفت-، از همه مقامهای مسئول میخواهد که با استفاده از امکانات، موقعيتها و فرصتهايی که بهواسطه مسئوليتهای رسمی در اختيار آنان قرار گرفته، حقوق اساسی شهروندان را مخدوش نکنند و در انتخابات آتی، موضعی بیطرفانه اتخاذ کنند
کميته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه ۱۴ بهمن ۱۳۸۷
پینوشت: ۱. سرتيپ عبدالله عراقی، فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ، در اظهارنظری معنادار گفته است: « امروز دولت، دولت کريمه است و مجموع وزرا از رزمندگان اسلام هستند، ولی در دوره دوم خرداد هر روز يکی از اينها میخواستند يکی از اين وزارتخانهها را تعطيل کنند و استعفای دستهجمعی بدهند؛ بنابراين بسيج بايد اين توانمندی را در خود ايجاد کند که اگر يک روزی چنين چيزی بهوجود آمد، وارد صحنه شود و در برابر اتفاقاتی مثل اعتصاب رانندگان اتوبوسها، آمادگی لازم را داشته باشد...امروز اصل ماموريت بسيج در جبهه نرم است... بايد وزرا، دولت وآقای احمدینژاد را حمايت کنيم... » (مطبوعات اول بهمن ۸۷) ۲. سرلشکر سيدحسن فيروزآبادی در سخنانی تصريح کرده است: «دولت احمدینژاد نشان داد رياستجمهوری ظرفيت کاری بسيار بالايی دارد و توانمندی و تحرک زيادی میطلبد و مناسب افراد بازنشسته و خيلی مسن نيست... بعضیها فکر میکنند در انتخابات آتی رياستجمهوری، میتوانند يک کانديدای رياستجمهوری جديد معرفی کنند و مساله احمدینژاد را تمام کنند؛ ولی اين اتفاق نمیافتد؛ اشتباه میکنند.» مطبوعات، ۹ بهمن ۱۳۸۷
نامه سرگشاده گروهی از روشنفکران ایرانی به به جامعه بهایی
به نام نیکی و زیبایی، به نام انسان و به نام آزادی
به عنوان انسان ایرانی، از آنچه طی یک و نیم قرن گذشته در ایران، در حق شما بهاییان روا شده است، ما شرمگینیم
ما بر این باوریم که هر ایرانی باید بتواند "بی هیچگونه تمایزی، بویژه از حیث نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر،" و همچنین منشاء قومی یا "اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر از تمام حقوق و همه آزادی های ذکر شده" در منشور جهانی حقوق بشر بهره مند شود، اما بهاییان ایران از اولین روزهای ظهور آیین بهائیت، تا به امروزبه خاطر باورهای دینی خود از بسیاری از حقوق انسانی محروم بوده اند.
بنا به شواهد و مستندات تاریخی، ازابتدای شکل گیری آئین بابی و سپس بهائی در ایران، هزاران تن، تنها به دلیل این باورهای دینی خود، به تیغ تعصب و خرافه به قتل رسیده اند. تنها در نخستین دهه میلاد این آیین، نزدیک به بیست هزار تن از وابستگان آن در شهرهای مختلف ایران به قتل رسیدند.
ما شرمگینیم از اینکه در آن دوران صدایی در مخالفت با این کشتار بربرمنشانه ثبت نشده است و ما شرمگینیم از اینکه تا به امروز نیز صداها در محکومیت این جنایت هولناک جسته و گریخته و نارسا بوده است. ما شرمگینیم از اینکه علاوه بر سرکوب شدید نخستین دهه های حضور بهاییان، در صد سال گذشته نیز، این گروه از هموطنان ما مورد حمله های ادواری قرار گرفته، منازل و محل کار آنها به آتش کشیده و تخریب شده و به جان و مال و ناموس آنها تجاوز شده اما جامعه روشنفکری ایران در مقابل این فاجعه خاموش مانده است.
ما شرمگینیم از اینکه طی سی سال گذشته قتل بهاییان، تنها به جرم باورهای دینی شان شکل قانونی به خود گرفته و بیش از دویست بهایی به قتل رسیده اند و ما شرمگینیم از اینکه گروهی از روشنفکران فشار علیه بهاییان را تئوریزه کرده اند.
ما شرمگینیم از سکوت خود در مقابل اینکه بسیاری از سالمندان بهایی پس از ده ها سال خدمت به ایران، از دریافت حقوق بازنشستگی محروم هستند. ما شرمگینیم از خاموشی خود در مقابل اینکه هزاران جوان بهایی، به دلیل باورهای دینی خود و صداقت در بیان این اعتقادات، از امکان تحصیل در دانشگاه ها و مدارس آموزش عالی ایران محروم هستند. ما شرمگینیم از سکوت خود در مقابل اینکه کودکان بهایی به دلیل باورهای دینی والدین خود، در مدارس و معابر مورد تحقیر قرار می گیرند. ما شرمگینیم از خاموشی خود در مقابل این واقعیت دردناک که در میهن ما فشار و تحقیر علیه بهاییان به طور سیستماتیک اعمال می شود، تعدادی فقط به خاطر این باور دینی در زندان به سر می برند و خانه ها و محل کار آنها مورد حمله و تخریب قرارمی گیرد و گاه حتی آرامگاه های مردگان این گروه از هموطنان ما از تعرض به دور نمی ماند. ما شرمگینیم از سکوت خود در برابر سیاهه طولانی، اندوه بار و دهشتناکِ حق کشی های نهادینه شده در قوانین کشور ما علیه بهاییان، و بی عدالتی ها و فشارهای دستگاه های رسمی و غیررسمی در مورد این گروه از هموطنان
ما شرمگینیم به دلیل اعمال جنایت ها و بی عدالتی ها و ما شرمگینیم به دلیل سکوت خود در برابر این اعمال.
ما امضا کنندگان این نوشته، از شما بهاییان، بویژه از قربانیان جنایت ها علیه بهاییان ایران، پوزش می خواهیم. ما بیش از این دربرابر بی عدالتی در مورد شما سکوت نمی کنیم. ما در راه رسیدن به حقوق انسانی تصریح شده در منشور جهانی حقوق بشر در کنار شما می ایستیم.
باشد تا عشق و آگاهی را جایگزین نفرت و جهل کنیم.
پانزده بهمن ۱٣٨۷ – سوم فوریه ۲۰۰۹
۱. ابراهیمی هادی – سردبیر شهرگان – کانادا، ونکور ۲. احمدی رامین – استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر– آمریکا، یل ٣. الماسی نسرین – مدیر تحریریه شهروند - کانادا – تورنتو ۴. باقرپور خسرو – شاعر و روزنامه نگار – آلمان ۵. برادران منیره – نویسنده و فعال حقوق بشر – آلمان ۶. برومند رویا – مدیر اجرایی بنیاد برومند – آمریکا، واشنگتن ۷. برومند لادن – پژوهشگر، بنیاد برومند- آمریکا، واشنگتن ٨. بیضایی نیلوفر – نمایشنامه نویس وکارگردان تئاتر – آلمان، فرانکفورت ۹. پارسا سهیل – کارگردان تئاتر – کانادا، تورنتو ۱۰. تقی پور معصومه – بازیگر و کارگردان تئاتر – سوئد، گوته بورگ ۱۱. تهوری محمد – روزنامه نگار – آمریکا، ماساچوست ۱۲. جاوید جهانشاه – ناشر – ایرانیان دات کام – مکزیک ۱٣. جلالی چیمه محمد (م سحر) – شاعر – فرانسه، پاریس ۱۴. جنتی عطایی بهی - بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر – فرانسه، پاریس ۱۵. چوبینه بهرام - نویسنده و پژوهشگر – آلمان، کلن ۱۶. خرسندی هادی – طنز پرداز – انگلستان، لندن ۱۷. دانشور حمید – بازیگر و کارگردان تئاتر – فرانسه، پاریس ۱٨. درویش پور مهرداد – استاد دانشگاه – سوئد، استکهلم ۱۹. زاهدی میترا – کارگردان تئاتر – آلمان، برلین ۲۰. زرهی حسن – سردبیر شهروند – کانادا، تورنتو ۲۱. سهیمی محمد – استاد دانشگاه – آمریکا، کالیفرنیا ۲۲. شفیق شهلا – نویسنده و پژوهشگر – فرانسه، پاریس ۲٣. شمیرانی خسرو – روزنامه نگار – کانادا، مونترال ۲۴. شیدا بهروز – منتقد و پژوهشگر ادبی - سوئد، استکهلم ۲۵. عبدالعلیان مرتضی – عضو هثئت مدیره سی.جی.اف.ای – کانادا، اکویل ۲۶. عبقری سیاوش – استاد دانشگاه – ایالات متحده، آتلانتا ۲۷. عبقری شهلا – استاد دانشگاه – ایالات متحده، آتلانتا ۲٨. فانی یزدی رضا – تحلیلگر سیاسی - آمریکا ۲۹. فرهودی ویدا – شاعر و مترجم – فرانسه، پاریس ٣۰. فروهر پرستو – هنرمند و فعال حقوق بشر – آلمان، فرانکفورت ٣۱. قائمی هادی – هماهنگ کننده کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران - آمریکا ٣۲. قهرمان ساسان – نویسنده و روزنامه نگار - کانادا، تورنتو ٣٣. قهرمان ساقی – شاعر و روزنامه نگار - کانادا، تورنتو ٣۴. کاخساز ناصر - پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی – آلمان، بوخوم ٣۵. کسرایی فرهنگ – نویسنده و بازیگر تئاتر – آلمان، ویسبادن ٣۶. کلباسی شیما – شاعر – آمریکا، واشنگتن ٣۷. ماهباز عفت – فعال حقوق زن و روزنامه نگار – انگلیس، لندن ٣٨. مساعد ژیلا – شاعر و نویسنده – سوئد، گوتبورگ ٣۹. مشکین قلم شاهرخ – هنرپیشه و رقصنده – فرانسه، پاریس ۴۰. مصلی نژاد عزت – نویسنده و فعال حقوق بشر- کانون کانادایی قربانیان شکنجه – کانادا، تورنتو ۴۱. ملکوتی سیروس – نوازنده، آهنگساز و استاد گیتار کلاسیک – انگلستان، لندن ۴۲. وحدتی سهیلا – فعال حقوق بشر – آمریکا، کالیفرنیا
دانشگاهیان، نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و تلاشگران ایرانی حقوق بشر که مایل هستند به جمع امضا کنندگان بپیوندند، می توانند با ای میل های زیر تماس بگیرید. ده روز پس از اولین انتشار، در روز سیزدهم فوریه ۲۰۰۹ این نامه با لیست کامل امضا کنندگان منتشر خواهد شد.
روز پنج شنبه، 10 بهمن، ماموران اجرای احکام دادسرای انقلاب تهران، عالیه اقدام دوست، فعال جنبش زنان را در منزل خود دستگیر و برای تحمل سه سال حبس به زندان اوین منتقل کردند
اجرای حکم سه سال زندان برای «عالیه اقدام دوست» به جرم شرکت در تجمع قانونی و مسالمت آمیز 22 خرداد سال 1385 در میدان هفت تیر، و روانه کردن او به زندان اوین، خبر تکان دهنده ای است که همه ما را بهت زده کرده است. چرا که طبق اصل 27 قانون اساسی تجمعات آرام و مسالمت آمیز، قانونی اعلام شده است و صدور حکم 3 سال حبس تعزیری برای عالیه اقدام دوست که تنها و تنها در این تجمع حضور داشته است، اساسا فاقد وجاهت قانونی است، چه برسد به آن که اجرای آن چنین شتابزده مورد اجرا قرار بگیرد
اجرای نامنتظر حکم عالیه اقدام دوست، اولین اقدام در به اجرا گذراندن احکام صادره علیه جنبش زنان در ایران به شمار می آید. این درحالی است که فعالان حق خواه و گروه های مختلف جنبش زنان، به دفعات از برخوردهای غیرقانونی و خشونت آمیز نیروهای انتظامی به دادگاه شکایت برده اند ولی حتا در یک مورد، دستگاه های قضایی مملکت ما، نسبت به شکایت های فعالان مدنی، توجهی نشان نداده و هیچ یک از ماموران خاطی را به پای میز محکمه نخوانده است
همه این اقدامات در حالی که به آستانه روز جهانی زن (هشتم مارس) نزدیک می شویم، ما را بر آن می دارد که به این نتیجه برسیم گویا مجریان چنین قوانین ناعادلانه ای قرار است، «مظلوم ترین» یاران جنبش زنان را به گروگان گیرند تا جنبش زنان را در منگنه هرچه بیشتر قرار دهند. اما یادآور می شویم که فعالان جنبش زنان طی سالها فعالیت خود نشان داده اند که همواره در چهارچوب های قانونی و مسالمت آمیز حرکت کرده اند و انتظار دارند مسئولان نیز به حدود قانونی خود بسنده کنند وگرنه بی شک چنین اقدامات عجولانه و غیرقانونی اگر از سوی مسئولان کشوری انجام گیرد، جنبش زنان نیز نیز ساکت نخواهد نشست و از تمامی ابزارهایی که در دست دارد برای اعتراض به این رویه خلاف حقوق بشر استفاده خواهد کرد
از این رو ما گروه های مختلف جنبش زنان، اقدامات غیرقانونی و اجرای حکم نامتناسب و غیرعادلانه را در مورد عالیه اقدام دوست محکوم می کنیم و از همه مسئولان ذی ربط به خصوص ریاست قوه قضائیه می خواهیم که هرچه سریعتر مقدمات آزادی عالیه اقدام دوست انجام گیرد تا ایشان هرچه سریعتر به زندگی عادی خود بازگردند
گروه های صادرکننده اطلاعیه به ترتیب حروف الفبا
کانون زنان ایرانی کمیته زنان سازمان ادوار تحکیم وحدت کمیته گزارشگران حقوق بشر کمیته حقوق بشر سازمان دانش آموختگان ایران کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت مدرسه فمینیستی میدان زنان انجمن پژوهشگران ایران انجمن زنان پارس کانون ره آورد انجمن فراسو (تبریز) کمپین ایتالی
زن هستیم. مردم ایران را دوست داریم . به استقلال ، آزادی ، عدالت اجتماعی پای بندیم و در راه آن کوشا. همراهیم . از یکدیگر می آموزیم . به یکدیگر نیرو می بخشیم . به یکدیگر امکان رشد و عمل می دهیم . پس ملی هستیم