Monday, March 30, 2009

گزارش سالانه نقض حقوق بشر در ایران

آنچه درپی می آید، گزارش سالانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران است که بررسی آماری ابعادی از نقض گسترده حقوق بشر در طی یکسال اخیر می پردازد.

نقض حقوق‌بشر به صورت سیستماتیک و مهندسی شده در ایران اجرا می‌شود و فعالین سیاسی و مدنی و اجتماعی و فرهنگی به طور گسترده و مرتب مورد سرکوب قرار می‌گیرند. بسیاری از فعالین سیاسی و مدنی بازداشت و روانه‌ی زندان‌های ایران شده‌اند. در حال حاضر و بنابر گزارش‌های رسمی و جمع آوری آن توسط مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران، هم‌اکنون 528 زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برند که فشار هر روزه و مضاعفی را از طرف مسئولین زندان بر روی خود می‌بینند و دوره‌ی محکومیت در زندان را با خطرات جانی سر می‌کنند. مرگ مشکوک زندانیان سیاسی در ایران هم‌چنان صورت می‌گیرد و عدم اهمیت به جان زندانی و عدم کوشش برای حفظ سلامت بهداشتی و روانی و جان زندانیان از موارد مهم نقض حقوق‌بشر در ایران است. در ماه آخر سال و روزهای پایان سال مرگ عبدالرضا رجبی، هاشم رمضانی، امیرحسین حشمت ساران و امیدرضا میرصیافی در ادامه‌‌ی روند نقض حقوق‌بشر در زندانیان صورت گرفت.


اقلیت‌های ملی و مذهبی بیش از سال‌های گذشته مورد آزار و اذیت و بازداشت قرار گرفتند به طوری که صدها تن از آن‌ها روانه‌ی زندان‌ها شدند و برای‌شان مشکل‌های بسیاری در زمینه‌های گوناگون پیش‌آمد.


مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران به عنوان یک مجموعه‌ی پیش‌رو در زمینه‌ی دفاع از حقوق‌بشر با تعریف "دفاع بی‌قید و شرط" از تمامی آنانی که در این کشور حقوق‌شان به هر دلیلی نقض می‌شود و مورد ظلم قرار می‌گیرند، در طی سال گذشته، هم‌چون سال‌های قبل، تا آن‌جا که در توان داشت به وظیفه‌ی خود که همانا دفاع بی‌قید و شرط از حقوق‌بشر است، همت گماشت. در این گزارش که به همت این مجموعه آماده شده است، سعی شده تا آن‌جا که ممکن بوده موارد نقض حقوق‌بشر در شکل‌ها و موقعیت‌های گوناگون به صورت تفکیک شده در اختیار عموم مردم ایران و تمام کسانی که در دفاع از حقوق انسانی ره می‌روند و قلم می‌زنند، قرار بگیرد.


ناگفته پیدا است که این گزارش به علت عدم دست‌رسی نهادهای حقوق‌بشری به اخبار صحیح و نبودن چشم‌های نظارتی در زندان‌ها و مراکز دیگر و در یک کلام عدم در اختیار داشتن "ابزار نظارت" نمی‌تواند همه‌ی آن‌چه که از نقض حقوق‌بشر در ایران رفته است را بگوید، اما تا آن‌جا که می‌شده و در توان بوده سعی شده است که موارد نقض‌ حقوق‌بشر گردآوری شده و در اختیار شما عزیزان قرار گیرد. مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران امیدوار است و آرزو می‌کند سال 1388 سالی برای رعایت حقوق‌بشر در جای جای کشورمان ایران باشد.

مطبوعات


سایه‌ی سنگین خفقان بر مطبوعات در جمهوری اسلامی هم‌چنان وجود دارد. بسیاری از روزنامه‌نگاران از کار کردن در روزنامه‌ها منع شده‌اند و آگاهان از ارائه‌ی لیست‌های سیاه آماده شده از سوی نهادهای امنیتی به روزنامه‌ها خبر می‌دهند. هم‌چنان درج بسیاری از خبرها از طرف شورای امنیت ملی ممنوع اعلام می‌شود و مطبوعات حق اظهار نظر در مورد آن را ندارند.


میلیون‌ها سایت و وبلاگ خبری و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به محاق فیلتر رفته‌اند و حکومت ایران اجازه‌ی دست‌رسی آزاد به اطلاعات را به شهروندان خود نمی‌دهد. فشار بر روی وبلاگ‌نویسان و مدیران سایت‌ها هر روز بیش از گذشته می‌شود. طرح‌هایی هم‌‌چون "جرائم رایانه‌یی" در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و بسیاری از نهادی امنیتی و نظامی مانند نیروی انتظامی موظف به برخورد با کاربران اینترنت در ایران شدند. درگذشت امیدرضا میرصیافی در آخرین روزهای سال در زندان اوین از آخرین نمونه‌های نقض حقوق‌بشر در مورد روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان در ایران است.


امسال 29 نشریه به سف توقیف بی‌پایان مطبوعات پیوستند و از انتشار آن‌ها جلوگیری شد. در سالی که گذشت 73 روزنامه‌نگار به دادگاه‌ها و مراکز امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند. 26 روزنامه‌نگار از کار اخارج شدند و 21 روزنامه‌نگار در دادگاه‌های جمهوری اسلامی مورد محاکمه و محکومیت قرار گرفتند. 17 روزنامه‌نگار نیر در سال گذشته بازداشت و در اختیار نهادهای ناقض حقوق‌بشر قرار گرفتند.


دانشجویان

نقض حقوق‌بشر در مورد دانش‌جویان امسال نیز به مانند سال‌های گذشته و بیش‌تر از سال‌های گذشته در ایران به صورت سیستماتیک و برنامه‌ریزی شده به اجرا درآمد. حادثه‌ي تعرض یکی از مسئولین دانش‌گاه زنجان به یک دختر دانش‌جو و دفن شهدای جنگ در دانش‌گاه‌ها و بازداشت‌های گسترده در دانش‌گاه شیراز و... باعث برخورد و بازداشت دانش‌جویان و منجر به محروم شدن از تحصیل بسیاری از آنان شد. بسیاری از دانش‌جویان در سال 1387 جان خود را در خواب‌گاه‌های دانش‌جویی از دست دادند.


دانش‌جویان، امسال 139 بار به داد‌گاه‌ها و مراکز امنیتی برای بازجویی احضار شدند. 77 تن از دانش‌جویان در دادگاه دارای پرونده شدند و مورد محاکمه و محکومیت قرار گرفتند. برای 66 نفر از آن‌ها وثیقه‌های سنگین در نظر گرفته شد. 215 دانش‌جو در سال 87 به بهانه‌های مختلف راهی زندان و بازداشت‌گاه‌ها شدند. 64 نشریه‌ی دانش‌جویی به محاق توقیف رفت و 563 دانش‌جو به کمیته‌های انضباطی دانش‌گاه‌ها احضار شدند. در این میان 234 نفر برای صدها ترم از تحصیل محروم شدند و 13 دانش‌جو از دانش‌گاه‌ها اخراج شدند. بسیاری از اقلیت‌های مذهبی به ویژه بهاییان امکان ورود به دانش‌گاه‌ها را نیافتند و در صورت ورود از دانش‌گاه اخراج شدند. سال 87 در حالی به پایان می‌رسد که هنوز بسیاری از دانش‌جویان در زندان هستند و از وضعیت مساعدی برخوردار نیستند.


زنان

زنان و دختران سرزمین ایران هنوز از وجود قوانین ناعادلانه و تبعیض‌آمیز رنج می‌برند. ده‌ها هزار زن و دختر در ایران، در سالی که گذشت، مورد بازداشت و تذکر و هتک حرمت به خاطر نحوه‌ی لباس پوشیدن و چهره‌ی ظاهری که از ابتدایی‌ترین و خصوصی‌ترین حقوق هر شهروند است، قرار گرفتند. فعالین جنبش‌ها زنان بارها و بارها مورد تهدید و فشارهای امنیتی و قضایی برای دست کشیدن از پی‌گیری حقوق حقه‌شان قرار گرفتند.


در این میان 25 فعال زن از طریق نهادها و ارگان‌ها امنیتی احضار و مورد بازجویی و تهدید و فشار ارعاب قرار گرفتند. 40 تن از آن‌ها هم‌چون زینب بایزیدی و عالیه اقدام دوست مورد محاکمه قرار گرفتند و به حبس‌های طولانی محکوم شدند. 40 نفر از آنان بازدشت و روانه‌ي بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌ها شدند. بسیاری هم‌چون روناک صفارزاده از سال گذشته در زندان هستند و هم‌چنان در بلاتکلیفی به سر می‌برند.


کارگران

با رکود اقتصادی و بی‌کفایتی دولت مردان و برنامه‌ریزان اقتصادی وضعیت معیشیتی و زنده‌گی کارگران ایرانی هر روز بدتر از روز قبل شد و صدها هزار کارگر از عدم پرداخت حقوق‌شان برای ماه‌های طولانی شکایت دارند و برای دریافت حقوق‌شان مجبور به اعتصاب از کار و اعتصاب غذا شدند. ده‌ها کارگر به علت نبود امکانات مناسب در محل کار بر اثر حوادث گوناگون جان باختند و به علت بیمه نبودن خانواده‌های آنان، روزگار بعد از فوت کارگر جان‌باخته را به سختی می‌گذارنند. دست‌مزد کارگران افزایشی نداشت و آنان به خاطر حقوق‌های ناچیزشان از محروم‌ترین و فقیرترین قشرهای جامعه‌ي بزرگ ایران محسوب می‌شوند.


بیش از 11 هزار کارگر به دلائل گوناگون و مشکلات اقتصادی و مدیریتی کارخانه‌ها به صورت گروهی و فردی از کار اخراج شدند. 26 تن از کارگران در دادگاه‌های جمهوری اسلامی به خاطر تلاش برای دریافت حقوق‌ انسانی‌شان مورد محاکمه و محکومیت قرار گرفتند. 38 تن از آن‌ها به دادگاه‌ها و مراکز امنیتی احضار و مورد تهدید و آزار و ارعاب قرار گرفتند. در طی اعتراض‌های کارگری و فعالیت‌های سندیکاها 84 کارگر بازداشت و روانه‌ی زندان‌ها شدند.


اقلیتهای مذهبی

فشار و تهدید و نقض حقوق بشر در مورد اقلیت‌های مذهبی، شکل کم سابقه و رسمی‌تری به خود گرفت. در سالی که گذشت، برخورد با اقلیت‌های مذهبی از تریبون‌های رسمی و توسط افرادی حقیقی به شکل حقوقی، بیان شد و برخورد قهریه از سوی دست‌گاه‌های مختلف قضایی و امنیتی بنا به در خواست رسمی نهادهای حکومتی شدت گرفت. بسیاری از اقلیت‌های مذهبی به عنوان یک شهروند محروم از حقوق اجتماعی شده و منازل آن‌ها بارها و بارها توسط ماموران امنیتی مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت. بسیاری از آن‌ها از دانش‌گاه اخراج شدند و حسینیه‌ها، خانقاه‌ها و مراکز مدهبی‌شان مورد حمله و هجوم نیروهای امنیتی و خودسر قرار گرفت. در این میان در سال 87، 42 شهروند بهایی،51 شهروند مسیحی، 139 شهروند سنی و 103 نفر از دراویش گنابادی بازداشت شدند و به منازل 31 خانواده بهایی هجوم برده شد و 4 بار قبرستان‌های مختلف‌شان تخریب شد هجوم برده شد. هم‌چنین 25 نفر از بهاییان، یک نفر از سنی‌ها و 45 نفر از دراویش گنابادی به دادگاه‌ها و مراکز امنیتی احضار شدند و خانه‌ی یکی از شهروندان مسیحی مورد تفتیش قرار گرفت. 11 نفر از بهاییان، 8 مسیحی و 18 شهروند سنی و 19 نفر از دراویش گنابادی مورد محاکمه و محکومیت قرار گرفتند و برای آن‌ها حکم‌های سنگینی صادر شد. 14 دانش‌جوی بهایی نیز در سال گذشته از تحصیل محروم شدند و 16 نفر از شهروندان سنی مورد اعدام و یا ترور قرار گرفتند. هم‌چنین به 6 حسینیه و خانقاه دراویش گنابادی نیز حمله شد و نیروهای امنیتی آن‌ مکان‌ها را تخریب کردند.


اعدام

با این‌که سازمان‌های حقوق‌بشری و نهادهای بین‌المللی بارها و بارها به خاطر وجود حکم اعدام در ایران و اجرا شدن آن مورد شماتت و نکوهش قرار داده‌اند و خواستار لغو این حکم خشونت‌آمیز شده‌اند، اما، مسئولان قضایی برای صدور و اجرای این حکم اصرار دارند و بیش از سال‌های گذشته دست به این عمل غیرانسانی دست می‌زنند. در این میان اعدام کودکان و نوجوانان زیر 18 سال که در زمان وقوع جرم در سنین نوجوانی بوده‌اند باز هم در ایران ادامه یافت و حکم سنگ‌سار در شهرهای گوناگون ایران علی‌رغم این‌که مسئولان قضایی از توقف آن خبر داده بودند، انجام شد.


در سالی که گذشت به همراه هزاران اعدامی که از سال‌های قبل در زندان هستند و منتظر اجرای حکم اعدام، 278 نفر به اعدام محکوم شدند که 30 تن از آنان افراد زیر 18 سال بوده‌اند. در سال گذشته 297 نفر در ایران بر گردن‌شان طناب دار افکنده شد و یا سنگ‌های سنگسار به سر و روی‌شان پرتاب شد که از این تعداد 8 نفر در زمان ارتکاب جرم زیر 18 سال سن داشته‌اند.


www.hra-iran.org

Saturday, March 28, 2009

تاريخ جامع ملی شدن نفت


کتابهای تجديد چاپ شده احمد خليل الله مقدم

تاريخ جامع ملی شدن نفت و آذربايجان واقعی کجاست



آدرس تمـــاس و سفـــارش کتـــاب



http://www.moghadam-ahmad.blogspot.com/

Friday, March 27, 2009

دیدار نوروزی هم ممنوع : بازداشت اعضای کمپین

تغییر برای برابری -امروز پنج شنبه، قرار بود جمعی از اعضای کمپین و چند نفر از مادران صلح برای عرض تبریک سال نو به دیدن خانواده برخی از زندانیان و همچنین خانواده دکتر زهرا بنی یعقوب به منزل آنان بروند. به این منظوردقایقی بعد از ساعت 2 و نیم بعد از ظهرهنگامی که همگی سر قرار، ابتدای خیابان سهرودی جنب پل سید خندان، حاضر شدند و قصد حرکت داشتند توسط ماموران نیروی انتظامی بازداشت و به کلانتری نیلوفر منتقل شدند

یکی از حاضران در این خصوص به تغییر برای برابری گفت "با تعدادی از دوستان قرار گذاشته بودیم برای بازدید و تبریک سال نو به دیدار خانواده های زندانیان برویم. به محل قرار که رسیدیم ون نیروی انتظامی با تعدادی از افراد لباس شخصی در حال عکس و فیلم گرفتن از ما و پلاک ماشین هایمان بودند. اتومبیل ما زودتر راه افتاد. در مسیر بودیم که دوستان مان خبر دادند که آنها را بازداشت کرده می خواهند به کلانتری نیلوفر منتقل کنند

اطلاعات دریافتی از خانواده های 12 نفر از اعضای کمپین و مادران صلح کهز بازداشت شده اند حاکی از آن است که قاضی متین راسخ، با تفهیم اتهام اخلال در نظم عمومی و تشویش اذهان برای این افراد قرار کفالت 50 میلیون تومانی صادر کرده و تمامی بازداشت شدگان پس از بازجویی در کلانتری نیلوفر به زندان اوین منتقل شده اند

بازداشت شدگان که طی تماس تلفنی با خانواده های خود این موضوع را به اطلاع ایشان رسانده اند، گفته اند قرار کفالت تنها با فیش کارمندی پذیرفته خواهد شد، اما مدت کوتاهی پس از این تماس قاضی پرونده، شعبه یکم بازپرسی ویژه امنیت واقع در جنب زندان اوین را ترک کرده است

خانواده های بازداشت شدگان که تا آخرین ساعات پنچ شنبه در مقابل کلانتری های گلوبندک، نیلوفر، بازداشتگاه وزرا و زندان اوین سرگردان بوده اند همچنین می گویند که فرصت چندانی برای پیدا کردن ضامن کارمند نداشته و با توجه به تعطیلی آخر هفته درعمل گونه پیگیری تا شنبه بی نتیجه خواهد بود

خدیجه مقدم، دلارام علی، لیلا نظری، محبوبه کرمی، فرخنده احتسابیان، بهارا بهروان، علی عبدی، امیر رشیدی، محمد شوراب، آرش نصیری اقبالی از اعضای کمپین یک میلیون امضا و همچنین شهلا فروزانفر، ثریا یوسفی از مادران صلح ظهر روز پنچ شنبه ششم فروردین، پیش از آن که موفق به دیدار نوروزی باخانواده های برخی از زندانیان و خانواده دکتر زهرا بنی یعقوب شوند بازداشت شده اند


Thursday, March 26, 2009

نوروز 88 و ادامه بازداشت دانشجویان زندانی

دوارنیوز:با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت های دانشجویی به دنبال اعتراض دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک به دفن شهدا در این دانشگاه،هنوز دانشجویان بازداشت شده در زندان و در وضعیت نامعلومی به سر می برند.وضعیت دانشجویان بازداشت شده به گونه است که برخی از آنها همچون عباس حکیم زاده حتی موفق به تماس تلفنی با خانواده اش نیز نشده است. در حال حاضر از فعالان دانشجویی دانشگاه پلی تکنیک مهدی مشايخی، عباس حکيم زاده، نريمان مصطفوی و احمد قصابان که در صبح روز بعد از دفن شهدا در منازلشان بازداشت شده اند به همراه مجيد توکلی، حسين ترکاشوند، اسماعيل سلمانپور و کوروش دانشيار از حدود ۱ ماه پيش بازداشت و به زندان اوين منتقل شده اند، در وضعیت نامعلوی بسر می برند. محمد ترکمان دیگر دانشجوی این دانشگاه نیز 20 روز قبل بازداشت شد.مریم مدد زاده دانشجوی دانشگاه تربیت معلم تهران نیز همچنان در بازداشت به سر می برد

از سوی دیگر دانشجویان چپ گرای بازداشت شده نیز همچنان در بازداشت به سر می برند،محمد پور عبدالله،ساناز اللهیاری، عليرضا داوودي، بهمن خدادادي، مازيار معصومي، ارسلان صادقي و حسين سرشوم به دنبال بازداشت در تهران و اصفهان همچنان در زندان به سر می برند


http://www.advarnews.us

Wednesday, March 25, 2009

با آرزوی فردایی به رنگ همدلی و همزبانی و با عشق و امید در خانه ای بنام ایران

بیانیه دفتر تحکیم وحدت به مناسبت آغاز سال نو
سال نو مبارک اما


وارطان! بهارخنده زد و ارغوان شكفت
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير
دست از گمان بدار
با مرگ نحس پنجه ميفكن
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار…
وارطان سخن نگفت
سر فراز
دندان خشم بر جگر خسته ، بست رفت

فروردینی، عیدی، نوروزی دیگر فرا رسیده است، طبیعت تغییر می کند، سال نو مبارک اما آیا در اندیشه آنان که دانشگاه را قبرستان، قبرستان را پارک و اوین را دانشگاه می خواهند آیا چیزی تغییر می کند؟

سال نو مبارک اما، بسیاری از یارانمان در بندند. سال نو مبارک اما، زنانی که بدنبال حقوق خویش می روند، به زندان رفته اند. سال نو مبارک اما، آنان که هویت خویش را طلب می کنند احکام سنگین زندان دریافت می کنند. سال نو مبارک اما، آنان که حق حیات برای دیگران می خواهند، حق حیاتشان سلب می شود. سال نو مبارک اما، انان که زندان را دانشگاهمان کرده بودند امروز می خواهند زندانمان را قبرستانمان کنند. انتخابات دیگری در پیش است اما، آنان که رای ما را طلب می کنند در برابر تمام این ظلم ها سکوت پیشه کرده اند.

امسال نیز چون هر سال، ما سال خویش را با آرزوی این شروع می کنیم: آیا شود که سالی آید که دیگر یارانی به جرم داشتن عقیده ای در زندان نداشته باشیم؟ آیا شود که انسان ها در این کهن دیار با هر مرامی اجازه انتقاد داشته باشند؟ آیا شود که چون عید فرا می رسد عیدی ما مرگ نباشد؟

سال نو مبارک اما، امید رضا میرصیافی و امیر حشمت ساران به جرم انتقاد، به جرم ابراز عقیده و بیان در زندان « را » مُردند و این است عیدی آزادیخواهان.

سال نو مبارک اما ، عباس حکیم زاده ، نریمان مصطفوی ، مجید توکلی ، اسماعیل سلمانپور ، احمد قصابان ، یاسر ترکمان ، مهدی مشایخی ، حسین ترکاشوند ، کوروش دانشیار ، شبنم مددزاده و … در زندانند.

سال نو مبارک اما، عالیه اقدام دوست، شهناز غلامی، دکتر حسام فیروزی و … در زندانند.

سال نو مبارک اما ، دفاتر انجمن های اسلامی دانشگاه های صنعتی اصفهان و نوشیروانی بابل را بسته اند و به همدان، پلی تکنیک، علامه و … پیوسته اند و در تلاشند تا تمامی دفتر های انجمن های اسلامی را در سراسر کشور ببندند.

سال های سپری شده را در حالی به پایان می بریم که همچنان این سوال برایمان باقی است که چگونه می توان حقایق را ندید، تغییرات را ندید و همچنان دُگم و متصلب بر تجربه های غم افزا افزود.

همچون هر سال، سال نو را با عهد خویش به آزادی آغاز می کنیم و همچون هر سال بر این عهد پای می فشاریم که دانشگاه این آخرین سنگر آزادی را تا پای جان حفظ خواهیم کرد.

سال نو را آغاز می کنیم با سلام و درودی به بهار و تبریک سال نو به همه ی هموطنانمان با هر آئین و کیش و مسلکی در هر گوشه ای از جهان، با هر قومی و تباری و با هر نگاهی به جهان، با هر عقیده ای که دارند و با آرزوی فردایی به رنگ همدلی و همزبانی و با گلبرگی از عشق و امید در خانه ای بنام ایران

وارطان سخن نگفت
وارطان ستاره بود
يك دم درين ظُلام درخشيد و جست و رفت
وارطان سخن نگفت
وارطان بنفشه بود
گل داد و مژده داد:
زمستان شكست
و
رفت…

شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
نوروز ۱۳۸۸

Monday, March 23, 2009

زایشِ دوباره‌ی زندگی و شکوفاییِ عیدِ بیداری

شورای ملی صلح: نوروزتان پیروز

مردمِ آزاده ایران زمین

نوروز ، آیینِ همبستگی و رستاخیزِ طبیعت، انسان و زندگی، بر شما خجسته باد. چنان که می‌دانید صلح و امید و همدلی را در شرایطی پاس می‌داریم که هنوز شبح ویرانگرِ جنگ از سرِ وارثانِ کهن‌ترین تمدن بشری در خاورمیانه رخت برنبسته است، و از جانبی دیگر تأثیر فراگیر و طاقت‌فرسای تحریم‌ها و گزندگیِ گرفتاری‌های متراکم و همه جانبه‌ی داخلی، همچنان روشناییِ خانه‌ی مردم ایران را تهدید می‌کند.

با این حال، و بنا به باورِ بی‌مثال این ملت به امید، استقلال و آزادی، همه با هم به استقبال حلولِ بهار و نوروزِ پایدار می‌رویم. باشد که این سال نو رسیده، خود سرآغاز آن آرامشِ موعودی شود که همواره آرزویِ دیر‌پای آزادگان و مصلحانِ این سرزمین بوده است.
شورای ملی صلح با تأکید بر فطرتِ اهدافِ خود که همانا صلح و آرامش برای همگان است، زایشِ دوباره‌ی زندگی و شکوفاییِ عیدِ بیداری را به شما شادباش می‌گوید.

شورای ملی صلح
۲٨/اسفند/٨۷

Wednesday, March 18, 2009

پیش نیازهای انتخابات آزاد وجود ندارد

کمیته‌ دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در راستای پیگیری تعهدات خود به ‌مثابه‌ نهادی مدنی و مستقل، وبه ‌منظور ایفای نقش نظارتی خود، سیاست‌گذاران، مسئولان و مجریان انتخابات ریاست‌جمهوری را به تامین پیش‌نیازهای برگزاری انتخابات آزاد ، سالم و عادلانه در سال ۱٣٨٨ فرامی‌خواند.

درحالی که کمتر از ۹۰ روز به برگزاری انتخابات مهم ریاست‌جمهوری در ۲۲خرداد۱٣٨٨ باقی مانده است، شواهد متعددی از عدم رعایت عدالت و فرصت‌های برابر برای نامزدهای انتخابات آتی، مشاهده می‌شود.

ممانعت از سخنرانی برخی نامزدها در دانشگاه‌ها، اماکن عمومی و خصوصی (اعم از مذهبی و غیرمذهبی) و تضییقات و مانع‌تراشی‌های گوناگون نهادهای حکومتی بر سر راه فعالیت حامیان برخی نامزدها و تشکیل جلسات بحث و تبیین مواضع، رویدادهایی هستند که با کمال تأسف، موارد متعددی از آن در چند هفته‌ اخیر به ‌وقوع پیوسته است. بر این وضعیت، باید رفتار معنادار صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مورد پوشش اخبار مربوط به برخی از نامزدها را مورد اشاره قرار داد. «رسانه ملی» با اتخاذ رویکردی «جناحی» به‌گونه‌ای غیرمستقیم، همچون دوره‌های پیشین ، عدالت و سلامت انتخابات را، مخدوش می‌کند.
ا

ین اتفاقات در حالی رخ داده که مطابق استانداردها و ضوابط انتخابات آزاد، سالم و عادلانه:

«احزاب و تشکل‌های مختلف - با هر نوع گرایش سیاسی و عقیدتی- باید بتوانند در شرایط یکسان نامزدهای خود را معرفی کنند و برای شرکت در انتخابات از شرایط و تسهیلات مساوی و عادلانه بهره‌مند باشند.»
همچنین «رأی ‌دهندگان و نامزدهای انتخاباتی - فردی یا حزبی- حق دارند بدون بیم و نگرانی، دیدگاه‌ها و برنامه‌های خود را تبلیغ و ترویج و در رسانه‌های گروهی مطرح کنند.»

و نیز: «دولت باید تمام اقدامات لازم را به‌عمل آورد تا احزاب و نامزدها از امنیت جانی و حیثیتی مساوی برخوردار گردند و از هر نوع خشونت، جلوگیری به‌عمل آید».

متاسفانه در هفته‌های اخیر موارد متعددی از نقض ضوابط مورد اشاره و تخلفات وجود داشته که نگرانی های جدی نسبت به روند برگزاری انتخابات ٨٨ و رعایت معیارهای انتخاباتی آزاد، سالم و عادلانه، ر ا فراهم کرده است.
اگرچه مطابق قانون اساسی، شورای نگهبان وظیفه‌ «نظارت» بر انتخابات را برعهده دارد ، اما در عین حال مفهوم و حوزه این نظارت را قانون و عرف تعیین خواهد کرد،از این رو شورای نگهبان و یا هر نهاد دیگری که به موجب قانون از اختیاراتی برخوردار است باید پاسخ گوهم باشد.

برخورداری از اختیارات گسترده بدون الزام به پاسخگویی مترادف با خودکامگی و قانون گریزی است و به همین جهت عملکرد سیاسی و سلیقه‌ای شورای نگهبان در دوره های پیشین انتخاباتی، و سکوت معنادار در قبال بی‌عدالتی‌ها و رفتارهایی که سلامت انتخابات را زیر سئوال می برد و نیز جانبداری صریح و بی پرده دبیر این شورا از یک فرد معین موجب می‌شود که نقش «نهادهای مدنی» در نظارت بر روند تکوین و تحقق و اجرای انتخابات، غیرقابل انکار و بسیار مهم و موثر، جلوه‌گر شود. بر این اساس نظارت نهادهای مدنی بر عملکرد ارکان قدرت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، تنها سازوکاری است که می تواند سلامت این انتخابات را به رغم موانع موجود برای برگزاری سالم عادلانه و آزاد آن تضمین کند.

این‌چنین، «کمیته‌ی دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» به‌عنوان نهادی مدنی و مستقل، و ناظر بر فرآیند غیر قابل دفاع کنونی، اعتراض و نگرانی خود را نسبت به عدم رعایت دقیق و تمام و کمال ضوابط انتخاباتی آزاد، سالم و عادلانه، ابراز می‌کند، و از مقام‌های مسئول می‌خواهد با پاسداشت حقوق اساسی شهروندان و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨، روند کنونی را هرچه سریع‌تر تصحیح کرده، معیارهای تصریح شده در اصول قانون اساسی ، اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۹۶۶، و بیانیه‌ اتحادیه‌ بین‌المجالس، مصوب ۱۹۹۴ (که دولت ایران نیز متعهد به رعایت و اجرای آنهاست) را رعایت و محقق نماید.

کمیته‌ دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه
۲۷ اسفند ۱٣٨۷

Monday, March 16, 2009

انتخابات و گفتمان مطالبه محور


ما امضاء کنندگان این بیانیه و کسانی که پس از این نام خود را ارسال می‌کنند، اعلام می‌داریم:

به‌رغم آن‌که:
۱- وضعیت زندگی روزمره مردم را، به‌خاطر فشارهای اقتصادی ناشی از رکودِ تورمی، بسیار دشوار و بحران آفرین می‌بینیم و همچنین محدودتر شدن آزادی و حقوق‌بشر در کشور، به ویژه در سالیان اخیر و با فشارهای فراوانی که به فعالان سیاسی، زنان، دانشجویان، روزنامه نگاران، فعالان مدنی، کارگران، اقوام، پیروان ادیان و اعتقادات و مذاهب مختلف، ... وارد شده را زنگ خطر دانسته و منافع ملی کشور را نیز به‌خاطر عملکرد روابط خارجی ماجراجویانه و غیر شفاف و پرهزینه‌ی دولت، در خطر ارزیابی می‌کنیم؛
۲- در حال حاضر چشم‌انداز روشنی برای حل معضلات فوق به دلیل بسته عمل کردن و انتقاد ناپذیری قدرت مستقر مشهود نیست و شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه مشاهده نمی‌شود و درنتیجه احتمال دستیابی به‌خواسته‌های مورد انتظار، از راه شرکت در انتخابات بسیار ضعیف است. همچنین به‌علت احتمال دخالت نیروهای غیرمسوولی که نباید در حوزه سیاست دخالت کنند، نگرانی جدی درباره رابطه با نحوه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری وجود دارد؛

اما با توجه به این‌که:
۱- کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر زندگی روزمره مردم از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نباید تحقق مطالبات و خواسته‌های اقشار گوناگون جامعه و حل معضلات زندگی جاری آنها را به اصلاحات بنیادی و تحقق کامل مرحله ‌گذار به دموکراسی موکول کرد؛
۲- تجربه مشارکت بی‌قید و شرط و غیر برنامه‌ای در انتخابات و نیز تحریم مطلق و از ابتدای فرایند فضای انتخاباتی، هیچکدام نتوانسته است به رشد جنبش‌های اجتماعی و یا حل معضلات کشور و مردم منجر شود، همچنین بدین سبب که جزء به جزء مطالبات و خواسته‌هایی که مشارکت کنندگان در انتخابات به دنبال تحقق آن و یا اشخاص گریزان از مشارکت در انتخابات از تحقق آن مایوس بوده اند، مشخص نبوده و اعلام نمی‌شده است و رأی دهندگان، شاهد تعهد نامزدها درباره‌ی برنامه‌ها و خواسته‌های مشخص نبوده‌‌اند، و کسانی که رأی نمی‌داده اند نیز بجز بیان سخنان آرمانی و کلی، رابطه‌ی آگاهی‌بخش دیگری با اقشار مختلف مردم برقرار نمی‌کرده‌اند، به‌ویژه که اینک برخی جنبش‌های خاص (صنفی – سندیکایی، زنان، اقوام، معلمان، دانشجویان، دگراندیشان، ...) با مطالبات مشخصی در جامعه حضور و فعالیت دارند؛

در نتیجه ما:
۱- برخورد کنشگرانه‌ی مطالبه محور، با فرایند و فضای انتخاباتی خواهیم داشت تا به تدریج "گفتمان مطالبه محور" را ( به‌جای مشارکت بی‌قید و شرط و نیز تحریم از ابتدای فرایند انتخابات) مطرح کنیم. بنابراین در سطرهای در پی‌آمده، مطالبات عینی‌تر و ملموس‌ترِ عمومی (فصل یکم) و اولویّت‌های مرحله‌ای اقشار جامعه (فصل دوم) مشخص شده و آنها را در چارچوب خواسته‌های حداقلی نشان داده‌ایم؛
۲- از هم‌اکنون تصمیم مشترکی برای مراحل بعدی انتخابات اتخاذ نکرده‌ایم اما در این مرحله، خواسته‌های مشترکمان را در سه "زمینه"ی عمده و پنج "لایه"ی اصلی به شرح زیر اعلام می‌کنیم:

فصل یکم
- رفاه و عدالت
۱- سعی در جهت انتقال مالکیت سازمان‌های اقتصادی وابسته به نهادها، بنیادهای بزرگ اقتصادیِ غیردولتیِ وابسته به حکومت، و شرکت‌هایی که به طریق رانتی به برخی مسوولان واگذار شده (شرکتهای شبه دولتی – خصوصی) به بخش عمومی و مردم، با نظارت مردمی.
۲- محور قرار گرفتن تولید داخلی و ایجاد اشتغال، جلوگیری از واردات بی‌رویّه و برخورد کارشناسی با واردات و صادرات.
٣- استقلال مدیریت صندوق ذخیره ارزی کشور از دولت و سپردن آن به مجلس.
۴- جلوگیری از تخصیص بی‌حساب درآمدهای ملی نفت و گاز به هزینه‌های جاری و صرف آن‌ها در امور زیربنایی مانند آموزش و پرورش، بهداشت، راه‌سازی، ...
۵- حمایت از کشاورزان و دامداران با اعطای وام و ایجاد تسهیلاتی همچون خرید تضمینی محصولات، بیمه تولیدات کشاورزان، رساندن محصولات به مصرف کننده به منظور حذف واسطه‌های متعدد، ایجاد سیلو و تأمین کود و بذر.
۶- اصلاح نظام مدیریت اقتصادی از طریق استقلال بانک مرکزی، بازسازی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و نظارت مستمر بر کلیه شرکت‌های دولتی، شبه دولتی و بنیادها.
۷- تخصیص بخشی از منابع بانکی و دولتی جهت تأمین مسکن برای اقشار کم در آمد.
٨- اصلاح قانون قراردادهای موقت کار در جهت تأمین منافع کارگران، تضمین امنیت شغلی برای همه مزد و حقوق بگیران، تأمین معاش متناسب با نرخ تورم، گسترش خدمات تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری.
۹- پرهیز از ارایه آمار غیر واقعی و غیر کارشناسی، پاسخگو بودن مسوولان به افکار عمومی و مطبوعاتِ مستقل و رسانه‌ای کردن عملکرد مدیران متخلف.
۱۰- جلوگیری از تخصیص هر نوع اعتبار خارج از بودجه رسمی و شفاف کشور و حذف ردیف‌های گوناگون بودجه‌ای نهادهای مختلف تبلیغی، اعانه‌ای و روحانیت که باید مستقل از دولت باشند.
۱۱- حذف هرنوع رانت و نیز هزینه‌های تشریفاتی و تبلیغاتی دولتی، و اعمال مدیریت علمی و سالم با استفاده از دیدگاه‌های مختلف کارشناسی جهت جلوگیری از اتلاف سرمایه‌های ملی.

- آزادی و حقوق‌بشر
۱- به رسمیت شناختن جلسات و تجمعات مسالمت‌آمیز و فعالیت همه احزاب، انجمن‌ها، اتحادیه‌ها، شوراها و نهادهای مدنی در حوزه‌های گوناگون اجتماعی و نیز حق تشکل برای دانشجویان، معلمان، کارگران، قومیت‌ها، اقلیت‌ها، نویسندگان، پرستاران، هنرمندان، دگراندیشان، روزنامه‌نگاران، بازنشستگان، کسبه، وکلا، زنان‌خانه‌دار، متخصصان، کارفرمایان، بیکاران، ...
۲- مشارکت مشورتی نمایندگان تشکل‌ها در تدوین و اصلاح قوانین و مقررات مربوط به آن قشر و تلاش برای لغو احکام ناعادلانه قضایی صادر شده برای فعالان این تشکل‌ها.
٣- تلاش برای حذف موانع موجود بر سر راه آزادی انتخابات.
۴- جلوگیری از گزینش‌های عقیدتی، سیاسی و غیر تخصصی در امور استخدامی، آموزشی، ...
۵- ایجاد حوزه معاونت پی‌گیری و نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی، به ‌ویژه نظارت بر اجرای حقوق‌بشر و جلوگیری از هر گونه دخالت در حوزه خصوصی و سبک زندگی افراد.
۶- برقراری دیدارهای ادواری رئیس جمهور با تشکل‌های مستقل سیاسی، فرهنگی، مدنی، صنفی، ...
۷- تضمین آزادی بیان از طریق رسانه‌های نوشتاری، دیداری، مجازی، .... و جلوگیری از هرگونه منع فعالیت آن‌ها پیش از صدور رأی دادگاه صالحه.
٨- تلاش برای لغو قانونی مجازات سنگسار و ممنوعیت اعدام افرادی که در سن زیر ۱٨ سال مرتکب بزه شده‌اند.


- روابط بین‌الملل
۱- عدم مداخله در امور داخلی کشورها و دفاع از روند صلح عادلانه و تنش‌زدایی در منطقه به‌ویژه در زمینه حل مسأله فلسطین.
۲- تأکید بر حق برخورداری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم و حل و فصل مسایل هسته‌ای از طریق اعتماد سازی بین‌المللی، تأمین حق‌ نظارت ملی، و تلاش برای از بین بردن زمینه‌های تحریم‌های اقتصادی علیه مردم ایران.
٣- برقراری رابطه شفاف و علنی بر اساس منافع ملی با همه کشورهای جهان از جمله آمریکا.

* * * * *
فصل دوم
- زنان
۱- تلاش در جهت برابری زنان و مردان از طریق رفع تبعیضات حقوقی از جمله در مورد طلاق، دیه، تعدد زوجات، حضانت، ....
۲- تلاش در جهت شرکت فعال زنان در تمام سطوح اجرایی از جمله وزارت و ریاست جمهوری و نیز تأسیس وزارت امور زنان.
٣- رفع محدودیت‌های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، ...
۴- الحاق به کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان.
۵- پرداخت مزد مساوی در برابر کار مساوی برای زنان شاغل.

- اقوام و دگراندیشان
۱- رفع تبعیضات آموزشی و استخدامی و مشارکت پیروان اعتقادات و اقوام در همه‌ی سطوح مدیریتی کشور به‌ویژه در مناطق خود.
۲- تخصیص عادلانه بودجه مناطق و استانها بر مبنای نیازهای توسعه‌ای.
٣- تأمین آزادی کامل فرهنگ و آیین‌های فکری، قومی، دینی و مذهبیِ همه‌ی شهروندان (از جمله دراویش) و رفع تضییقات زبانی و هرگونه تبعیض در مورد اقوام و پیروان همه‌ی آرمان‌ها و ادیان و مذاهب به‌ویژه اهل تسنن.

- کارگران
۱- تأمین آزادی فعالیت سندیکاها بدون دخالت دولت، منطبق با مقاوله نامه‌های بنیادین سازمان جهانی کار (اصلاح فصل ششم قانون ‌کار).
۲- کمک به تشکیل و گسترش انواع تعاونی‌های کارگری از طریق اعطای زمین و تسهیلات.
٣- به رسمیت شناختن حق برگزاری اعتصابات.

- معلمان
۱- به رسمیت شناختن شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان کشور و مشارکت رسمی نمایندگان آنها در نهادهای تصمیم‌گیرنده‌ی مرتبط.
۲- انتخاب وزیر آموزش و پرورش و معاونین او (با داشتن حداقل ۱۰ سال سابقه تدریس) و مدیران کلیدی در تعامل با شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان.
٣- انتخابات مدیران مدارس در تعامل آموزش و پرورش با شورای فراگیر مدرسه.
۴- ایجاد انجمن‌های مستقل دانش‌آموزی و حذف فشارهای فکری به دانش آموزان.

- دانشجویان
۱- آزادی فعالیت تشکل‌های گوناگون دانشجویی و نشریات آن‌ها.
۲- استقلال دانشگاه‌ها و انتخاب روسای آن توسط تشکل‌های اساتید، کارمندان و دانشجویان.
٣- به رسمیت شناختن حق تحصیل برای کلیه دانشجویان و رفع هر نوع محرومیت تحصیلی به‌خاطر مسایل سیاسی و عقیدتی.
۴- لغو بومی گزینی و تبعیض‌های جنسیتی، عقیدتی، سهمیه‌ای، ... در انتخاب دانشجو.

motalebat@gmail.com
اسفند ۱٣٨۷

محمد آشور (شاعر) – حمید آصفی (بخش خصوصی) - سهیل آصفی (روزنامه‌نگار) – ساسان آقایی (روزنامه‌نگار) - سامر آقایی (فعال مدنی در یاسوج) – فرزانه آقایی‌پور (نویسنده) - سیدرضا آل‌محمد (فعال دانشجویی در شیراز) – پیام ابوطالبی (فعال مدنی) - علی اجاقی (فعال دانشجویی در اصفهان) – منوچهر احتشامی (فعال اجتماعی) – هادی احتظاظی (فعال مدنی در همدان) – جابر احمد (مترجم و روزنامه‌نگار عرب اهوازی) – طاهر احمدزاده (فعال سیاسی از دوران نهضت ملی تاکنون) – هما احمدزاده (مترجم) - بابک احمدی (نویسنده) – حسن احمدی (استاد دانشگاه) – محسن احمدی (وکیل دادگستری) – امین احمدیان (کارمند و دبیر کمیته سیاسی ادوار) - نوشین احمدی‌خراسانی (فعال زنان) - مصطفی اخلاقی (پزشک) - منصور اسالو (فعال سندیکایی) – محسن اسداللهی (فعال مدنی) - میلاد اسدی (دانشجوی صنعتی خواجه‌نصیر و عضو شورای مرکزی تحکیم) – حسن اسدی‌زیدآبادی (روزنامه‌نگار و دبیر کمیته حقوق‌بشر ادوار) - دلیر اسکندری (فعال دانشجویی در سنندج) – سید باقر اسکویی (فعال دانشجویی) - رشید اسماعیلی (کارمند و عضو شورای سیاستگذاری ادوار) – ناصر اشجاری (فعال مدنی) - حسن افتخار اردبیلی (پزشک) – مهدی افشار‌نیک (روزنامه‌نگار) - اعظم اکبرزاده (کارشناس بانک و فعال حقوق زنان) – زهرا اکبرزاده (فعال مدنی و حقوق زنان) - حسین اکبری (کارگر بازنشسته و فعال سندیکایی) – سیف‌اله اکبری (فعال قومی در آذربایجان) - عبدالمجید الهامی (هموطن عرب و فعال سیاسی) – پروین امامی (روزنامه‌نگار) - ستار امینی (فعال کارگری) – سیامک امینی (فعال مدنی) – محمد امینی (فعال مدنی) - مهدی امینی‌زاده (کارشناس صنعت و دبیر کمیته تشکیلات ادوار) – شهلا انتصاری (فعال زنان) – الناز انصاری (فعال زنان) - عبدالرحمان ایران‌نژاد (عضو هیأت‌مدیره کانون صنفی معلمان) – کمال‌الدین بازرگانی (مدرس دانشگاه) – مختار باطولی (فعال اجتماعی در گچساران) – ایرج باقرزاده (فعال مدنی در یاسوج) – ایران باقری (شاعر) - خسرو باقری (مترجم) - داوود هرمیداس باوند (استاد دانشگاه)- پروین بختیارنژاد (روزنامه‌نگار و فعال زنان) – خلیل براتی (پزشک) – ایمان براتیان (دانشجوی سابق شهرکرد) - رحمت‌الله برهانی (پزشک) - محمد بسته‌نگار (نویسنده و فعال سیاسی) – ژیلا بشیری (فعال زنان) - منوچهر بصیر (نویسنده و مترجم) – سیمین بهبهانی (شاعر) - ناصر بهبهانی (کارشناس مدیریت در خوزستان) – نجات بهرامی (معلم و عضو کمیته سیاسی ادوار) - محمد بهزادی (مدیر صنعت) – محمود بهزادی (وکیل دادگستری) - محمد بهفروزی (معلم بازنشسته) - حمید بی‌آزار (بخش خصوصی) – بابک پاکزاد (روزنامه‌نگار) - هادی پاکزاد (روزنامه‌نگار) - یوسف پژوم (فعال قومی در آذربایجان) - احمد پورابراهیمی (کارمند) - منور پورابراهیمی (فعال زنان) - عباس پوراظهری (فعال قومی در آذربایجان) – حسین پوررضا (بخش خصوصی) - حبیب‌الله پیمان (نویسنده و فعال سیاسی) – مجید پیمان (مدیر صنعت) – عباس تاج‌الدینی (فعال اجتماعی) - عبدالرضا تاجیک (روزنامه‌نگار) – مهدی تاجیک (روزنامه‌نگار) - عزت‌الله تربتی (دبیر شورای تهران دفتر تحکیم) – مصطفی تنها (مدیر صنعت) – محمدعلی توفیقی (روزنامه‌نگار کرد و عضو شورای مرکزی مجاهدین انقلاب) - مجید توکلی (فعال دانشجویی امیرکبیر) – مجید تولّایی (نویسنده) – جاوید جاویدان (حقوقدان) – علیرضا جباری (نویسنده) - رضی جعفر‌زاده (تکنسین ساختمان) - مینا جعفری (حقوقدان) - جلال جلالی‌زاده (استاد دانشگاه) – پروین جلایی (فعال زنان) - اسماعیل جلیلوند (دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه شیراز) – داوود جلیلی (مدیر بازرگانی) – علی جمالی (کارمند و دبیر کمیته سیاسی ادوار) - احمد جواهریان (مدیر صنعت) – اقدس چرونده (خانه‌دار) - نزهت حافظی (فعال زنان) – طه حجازی (شاعر) – جلال‌الدین حجتی (کارمند و دبیر کمیته آموزش ادوار) - حمید حدیثی (معلم در لاهیجان) – علی حدیثی (معلم در تهران) - حسین حردان (فعال مدنی عرب اهوازی) – حمید حسامی (فعال اجتماعی) – آرش حسن‌نیا (روزنامه‌نگار) - بهزاد حق‌پناه (پزشک در اصفهان) – آیدین حسنلو (روزنامه‌نگار) – حیاس حسینی (فعال مدنی) - عباس حکیم‌زاده (دانشجوی امیرکبیر و دبیر سیاسی تحکیم) – محمد حیدری (روزنامه‌نگار) – فخرالدین حیدریان (دندانپزشک و دبیر کمیته اطلاع‌رسانی ادوار) - محمد خاکساری (بازرس کانون صنفی معلمان) – هما خداوردیان (کارمند اتاق عمل) – حسین خدایاری (مدیر صنعت در آذربایجان) - صلاح‌الدین خدیو (داروساز در مهاباد) – پژمان خرسند (فعال مدنی) – حسین خسروانی (فعال مدنی) - محمد خطیبی (بخش خصوصی) – محمد خلیلی (شاعر) - هاشم خواستار (معلم در مشهد) – بهروز خوشباف (فعال مدنی) - ابراهیم خوش‌سیرت (کارمند در لاهیجان) - ناهید خیرابی (روزنامه‌نگار) - ثریا دارابی (سردبیر قلم معلم) – شهناز دارابیان (معلم) - محمد دادفر (نماینده دوره ششم مجلس) – رسول دادمهر (انتشاراتی) – محمد دادی‌زاده (مهندس ناظر در آذربایجان) – بهنام دارایی‌زاده (فعال مدنی) - دارین داریوش (فعال مدنی) – مسعود داوران (فعال مدنی) - مجتبی درخشان (فعال مدنی) - مجید دُرّی (دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه) – علی‌اشرف درویشیان (نویسنده) – منصور دریاباری (فعال مدنی و هنری) – محمود دل‌آسایی (فعال مدنی) - ابراهیم دینوی (فعال اجتماعی در همدان) – علی دهقان (روزنامه‌نگار) – ترانه راد (فعال زنان) - محمد راعی (فعال دانشجویی در مشهد) - محمدصادق ربانی (استاد دانشگاه تهران) – مسعود رجایی (فعال مدنی) - محمدجواد رجائیان (نماینده اسبق مجلس در زنجان) - تقی رحمانی (نویسنده) – نجف رحیمی (فعال قومی در آذربایجان) - بهمن رضاخانی (سردفتر اسناد رسمی) – داوود رضوی (عضو هیأت‌مدیره سندیکای شرکت واحد) – حسین رفیعی (استاد دانشگاه) – احسان رمضانیان (کارمند و عضو کمیته سیاسی ادوار) – بنفشه رمضانی‌یگانه (روزنامه‌نگار) – فرزانه روستایی (روزنامه‌نگار) – فریبرز رئیس‌دانا (اقتصاددان) - میراکبر رییس‌زاده (عضو هیأت مدیره کانون صنفی معلمان) – رضا رییس‌طوسی (استاد دانشگاه) – رقیه زارع ‌پورحیدری (فعال ‌زنان) – مختار زارعی (شرکت ساختمانی در سنندج) - اردشیر زارعی‌قنواتی (روزنامه‌نگار) – علی زرّین (فعال اجتماعی) – علی زمانی (فعال مدنی) - محمدابراهیم زمانی (معلم بازنشسته و مدرس دانشگاه در شیراز) - محمدرضا زهدی (روزنامه‌نگار) – احمد زیدآبادی (روزنامه‌نگار و دبیرکل ادوار) – علیرضا ساریخانی (کارشناس اداره مخابرات) – تارا سپهری‌فر (دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شریف) - نسرین ستوده (وکیل دادگستری) - عزت‌الله سحابی (فعال سیاسی) – فریدون سحابی (بازنشسته سازمان انرژی اتمی و دانشگاه) - هاله سحابی (فعال زنان) – نسیم سرابندی (دبیر کمیسیون زنان تحکیم) – فاطمه سرحدی‌زاده (نویسنده) – مینا سری (فعال زنان) - محمود سعیدزاده (کارمند و مسوول دبیرخانه ادوار) – فاطمه سلطان‌زاده (فعال زنان) - عبدالفتاح سلطانی (وکیل دادگستری) – مرتضی سلطانیه (معلم در قزوین) - جهانگیز سلمانپور (معلم در تبریز) - مرتضی سمیاری (دانشجوی سیستان و بلوچستان و عضو شورای مرکزی تحکیم) – سیاوش سمیعی (معاون اسبق وزیرکار) - علی سیاسی‌راد (کارمند و عضو شورای مرکزی ادوار) – خسرو سیف (فعال سیاسی) - سیدمحمد سیف‌زاده (وکیل دادگستری) – محمود شاددل‌بصیر (فعال اجتماعی در رشت) - ابراهیم شاکری (بازنشسته مطبوعاتی) - حسین شاه‌حسینی (فعال سیاسی از دوران نهضت ملی تاکنون) - صادق شجاعی (دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه) – منصوره شجاعی (فعال زنان) – محمد شریف (وکیل دادگستری) – فرج‌الله شریفی (نویسنده) - ابوالحسن شفا (فعال سندیکایی) – بهناز شکاریار (نقاش) - ماشاءالله شمس‌الواعظین (روزنامه‌نگار) – عالمتاج شمیرانی (فعال زنان) - گوهر شمیرانی (فعال زنان) - سعیده شهبازی (حسابدار) - شایا شهوق (روزنامه‌نگار و طراح هنری) – عطاءالله شیرازی (دندانپزشک) – آمنه شیرافکن (روزنامه‌نگار و دبیر کمیته زنان ادوار) – ناصر شیرمحمدی (فعال مدنی) - سعید صاحب‌محمدی (کارآفرین در دزفول) – محمد صاحب‌محمدی (کارآفرین در دزفول) – محمد صادقی (روزنامه‌نگار و دبیر کمیته شعب ادوار) - اسماعیل صادقی (فعال مدنی) - حامد صادقی‌صفت (وبلاگ‌نویس) – آرش صالح (فعال دانشجویی در سنندج) - سیدعلی صالحی (شاعر) - سعید صحرایی (فعال دانشجویی در اصفهان) - مینوش صدوقیان‌زاده (معمار و شهرساز) – مهدی صراف (فعال اجتماعی در آذربایجان) – پویان صفری (دانشجوی فعال در شیراز) - مظفر صفری (فعال اجتماعی) - حمیدرضا صمدی (روزنامه‌نگار در کرمانشاه) – کیوان صمیمی (مدیر بازنشسته صنعت) – علی‌اشرف ضرغامی (شاعر ملی) - فریدون ضرغامی (فعال اجتماعی) - اعظم طالقانی (فعال سیاسی و حوزه زنان) – طاهره طالقانی (فعال فرهنگی و حوزه زنان) - سیامک طاهری (روزنامه‌نگار) – مرتضی طاهری (کارشناس اقتصادی) - ناصر طاهری (وکیل دادگستری) - هما عابدی (وکیل دادگستری) – سیدجعفر عباس‌زادگان (شغل آزاد در شیراز) – باقر عباسی (معلم اخراجی) - صدرا عبدالهی (کارگردان سینما) – مهدی عربشاهی (دبیر تشکیلات تحکیم) – عبدالله عرفان‌طلب (فعال مدنی) - ثریا عزیزپناه (روزنامه‌نگار کرد) – احمد عزیزی (عضو هیأت رئیسه شورای تهران تحکیم) - یوسف عزیزی‌بنی‌طرف (نویسنده عرب اهوازی) – حمیدرضا عسکری (فعال مدنی) – علی عسکری (فعال مدنی) - روئین عطوفت (کتابفروش) – باقر علایی (فعال ادوار تحکیم) - علی علوی (فعال مدنی) - محمدحسن علیپور (روزنامه‌نگار) – رضا علیجانی (نویسنده) – توحید علیزاده (دانشجوی محروم از تحصیل) - حسن علیزاده (کارآفرین در استان آذربایجان) - محمدعلی عمویی (فعال سیاسی) – فریده غائب (روزنامه‌نگار) - محمدحسین غفارزاده (پزشک در تبریز) – مصطفی فاضلی (فعال مدنی) – علی فایض‌پور (فعال قومی در آذربایجان) - حامد فرازی (شرکت ساختمانی در بانه) – ناصر فربد (سرلشگر بازنشسته) – کاظم فرج‌اللهی (روزنامه‌نگار) - فرزاد فرحبخش (فعال مدنی) - فرشید فرشباف فاخر (کتابفروش در تبریز) – فرهاد فرهادی (فعال مدنی) - علی فریدیحیایی (مدرس دانشگاه و فعال در آذربایجان) – صادق فقیرزاده (شغل آزاد) – ابوالفضل فلاح (فعال مدنی) - ارسلان فلاح حجت‌انصاری (نماینده اسبق مجلس از لاهیجان) – کاوه قاسمی کرمانشاهی (فعال دانشجویی در کرمانشاه) - عباس قائم‌الصباحی (کارشناس اقتصادی) - علیرضا قراباغی (کارشناس فناوری) – قاسم قشلاقی (فعال مدنی) - عبدالحسین قمی‌زاده (بازرگان) - داریوش قنبری (نماینده دوره هفتم و هشتم مجلس) – اجلال قوامی (فعال قومی در کردستان) – نظام‌الدین قهاری (پزشک و فعال سیاسی) – اسدالله کارشناس (معلم بازنشسته) - رحمان کارگشا (پزشک در اراک) – تونیا کبودوند (فعال دانشجویی) - محمد‌صدیق کبودوند (رئیس سازمان حقوق‌بشر کردستان) – یوسف کبیری (فعال مدنی) - هادی کحال‌زاده (عضو شورای مرکزی ادوار) – خسرو کردپور (بدون شغل در مهاباد) - رئوف کریمی (پزشک در سنندج) - فریدون کشکولی (فعال اجتماعی در شیراز) – فردین کمانگر (کارمند شرکت گاز در سنندج) - پروین کهزادی (پژوهشگر مسایل اجتماعی در خوزستان) – بهناز کیانی (فعال زنان) – رضا کیمیایی (فعال مدنی) - مسعود لدنی (عضو جمعیت‌توسعه‌ سیاسی- فرهنگی‌خوزستان) - حسین مجاهد (فعال اجتماعی در همدان) – احسان محبوب (فعال مدنی) - عفت محبوب (فعال زنان) - مریم محبوب (معلم اخراجی و ویراستار) – علی محمدی (فعال دانشجویی در سمنان) - نرگس محمدی (کارشناس صنعت) – نوشین محمدی (روزنامه‌نگار در کرمانشاه) - محمد محمدی‌اردهالی (بازاری و فعال سیاسی) – ستار محمودی (فعال دانشجویی در سیستان و بلوچستان) – مجید مددی (مترجم) - حسین مدنی (فعال اجتماعی) - ماشا‌الله مدیحی (پزشک) – بلال مرادویسی (فعال دانشجویی در کرمانشاه) - مرضیه مرتاضی‌لنگرودی (فعال زنان) – موسی مزیدی (فعال سیاسی عرب اهوازی) - ضیاء مصباح (فعال مدنی) - عالیه مطلّب‌زاده (خبرنگار و عکاس) – احمد معصومی (شغل آزاد در اراک) – یاسر معصومی (فعال دانشجویی دانشگاه تهران) - اسماعیل مفتی‌زاده (مدیر تعاون در استانهای کردستان و ...) – بدرالسادات مفیدی (روزنامه‌نگار) - خدیجه مقدم (فعال محیط زیست) – مرتضی مقدم (فعال مدنی) – مهدی مکارمی (روزنامه‌نگار در اهواز) – مجید ملکی (سینماگر) - محمد ملکی (رییس اسبق دانشگاه تهران) – علی ملیحی (روزنامه‌نگار و مسوول روابط عمومی ادوار) - قدرت منصوری (فعال اجتماعی در تبریز) – ژیلا موحد شریعت‌پناهی (کارشناس انرژی اتمی) – جواد موسوی‌خوزستانی (انتشاراتی) - علی‌اکبر موسوی‌خوئینی (نماینده دوره ششم مجلس) - عبدالله مومنی (معلم و رئیس شورای مرکزی ادوار) – بیژن مومیوند (روزنامه‌نگار) - جواد مهران‌گهر (کارگر کفاش و فعال سندیکایی) – ناهید میرحاج (فعال زنان) - یونس میرحسینی (فعال دانشجویی) - مسعود میری (روزنامه‌نگار) – مهدی ناطقی (معلم) - ضیاء نبوی (دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه صنعتی بابل) – ناصر نصراللهی (فعال مدنی) - آرش نصیری اقبالی (طراح نرم‌افزار) – شیوا نظرآهاری (کارشناس عمران) - امین نظری (دانشجوی همدان و عضو شورای مرکزی تحکیم) – صدیقه نعل‌گر (کارشناس گفتار درمانی) - پویا نعمت‌اللهی (کارشناس اقتصادی) – سعید نعمتی (کارمند و عضو شورای سیاستگذاری ادوار) - محمود نکوروح (نویسنده) – ارشیا نوری (کارشناس صنعت) - حسین نوری‌زاده (فعال اجتماعی) – حسن نیکبخت (حروفچین) - علی نیکونسبتی (عضو سابق شورای مرکزی تحکیم) – سعید نیکویی (کارشناس اقتصادی) - فلاح ولایتی (بازاری در سنندج) - فرهاد هادی (شرکت ساختمانی در سنندج) - فرید هاشمی (دانشجوی دانشگاه تهران و عضو شورای مرکزی تحکیم) – بهاره هدایت (دانشجوی اقتصاد و عضو شورای مرکزی تحکیم) – سیدغلامرضا هزاوه‌ای (دانشجوی دانشگاه شهید رجایی) - مراد همتی (پژوهشگر در درود) - احسان هوشمند (پژوهشگر اقوام) – احمد یزدانی (شغل آزاد در درود ) - حنیف یزدانی (عضو سابق شورای مرکزی تحکیم) – سحر یزدانی (فعال دانشجویی در شیراز) - میرمحمود یگانلی (نماینده دوره ششم مجلس) – حسن یوسفی اشکوری (روحانی و نویسنده)


www.akhbar-rooz.com

افشای طرح جنایتکارانه حذف زندانیان با صدای میر حسین حشمت ساران

متن پیاده شده صدای زنده یاد ساران که طرح جنایتکارانه را برای حذف زندانیان را افشا می کند . زنده یاد ساران با این پیام افشاگرانه سعی داشت که جان زندانیان بی دفاع را نجات دهد ولی خود سپر بلاها شد و با جان خود به دفاع از آنها برخواست و به همه آموخت که منش و راه زندانی سیاسی این است حتی در اسارت هم از حقوق خود و دیگران دفاع می کند.
بنام آفریدگار آزادی ،

با درود بیکران به روان پاک تمامی جانباختگان راه عزت و آزادی ایران و ایرانیان ،
بیاد داریم در حکومت سابق می گفتیم شاه نمی خواهیم نخست وزیر عوض می شد . در این حکومت پادشاهی ملایان می گوییم جنایت نکنید روش جنایت تغییر می یابد.
بطوریکه به تازگی بهداری زندان رجائی شهر کرج در جهت محدوم و حذف نمودن زندانیان بیچاره از پودر دارو که دراختیار زندانی می گذارند و می گویند همان دارو های قبلی و معمولی است که آسیاب می شود استفاده می نمایید .
که اثرات این پودر در مصرف کننده در وحلۀ اول ایجاد تهوع و سر گیجه و سپس بی حس شدن زبان و دهان که در اثر تورم راه تنفس را مسدود و باعث خفگی افراد می شود که آخرین آنها زندانی محمود خنک می از اندرزگاه 1 بود که بدین طریق جانباخت و خبر آخر اینکه زندانیان دیگری نیز در اثر استعمال غلط آمپول در این زندان جانباختند و برای تمامی این زندانیان تنها صورت جلسه خودکشی یا نرسیدن مواد مخدر تهیه می نمایند و لاغیر .
لذا بدین وسیله ما زندانیان محبوس در زندان رجائی شهر کرج از تمامی فعالان و مدافع حقوق بشر و زندانیان تقاضا داریم تقاضای رسیدگی عاجل را داریم تا در بررسی از داروها ی مصرفی زندانیان علت مرک را تحقیق و کشف نمایند.
اتحاد/ مبارزه/ پیروزی
13 اسفند 1387


اينجا بشنويد. کليک کنيد



مجریان طرح جنایتکارانه در زندان گوهردشت کرج علی حاج کاظم رئیس زندان و علیرضا محلاتی رئیس بهداری زندان گوهردشت بوده که در بخش دیگری از پیام زنده یاد سارن به آنها اشاره کرده است که به عنوان اسناد مستند در اختیار کمیسر عالی سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری قرار خواهد گرفت.

انتشار :
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

Saturday, March 14, 2009

در آستانه نوروز دانشجویان زندانی را آزاد کنید

در شرایطی به پیشباز سال جدید و بهار دلنشین می رویم که در اسفندماه سال جاری شاهد وقایع تلخ و نگران کننده ای در سطح کشور و به ویژه در دانشگاه ها بوده ایم

از دیرباز جوانان این سرزمین با شور و سرزندگی و با دلی خوش به استقبال فصل شکفتن و رستن می رفتند و شادی و نشاط را به خانواده ها و آشنایان هدیه می کردند. چرا که نوروز سنت دیرین و شیرین ایرانیان است و جوانان چیزی جز جوانی و غرور و نشاط ناشی از آن برای هدیه نداشتند. سنت های زیبا و مهرورزانه ایرانیان را در آستانه سال جدید، بهار و فصل زندگی، نمی توان و نباید فراموش کرد

اما اسفند ماه امسال اخبار نگران کننده آنهم در دانشگاه ها و در میان جوانان شایسته و پرافتخار ایرانیان (یعنی دانشجویان) حکایتی تلخ را برای مدافعان حقوق بشر رقم زده است

گزارش های رسیده به کانون مدافعان حقوق بشر نشان دهنده واقعیتی تلخ است. هر روز شاهد بازداشت، احضار، تعلیق، ضرب و شتم، محاکمه و محکومیت دانشجویان در بسیاری از دانشگاه های کشور بوده ایم. آنچه در تهران، شیراز، همدان، زاهدان و کردستان اتفاق افتاده است، گوشه ای از نقض آشکار حقوق بشر در حوزه دانشگاه بود که به برخی از آنها اشاره می کنیم

- صدور حکم انضباطی برای دانشجویان سیستان و بلوچستان و ممنوع الورود کردن آنها به دانشگاه

- بازداشت، محرومیت از تحصیل و احضار ده ها دانشجو در دانشگاه شیراز ( با وجود ممنوعیت و محرومیت از حق تحصیل)

- پلمپ دفتر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان

- بازداشت چهار نفر از دانشجویان منتسب به طیف چپ

- بازداشت مجید توکلی، حسین ترکاشوند، اسماعیل سلمانپور و کورش دانشیار از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و متعاقب آن بازداشت عباس حکیم زاده، احمد قصابان، مهدی مشایخی و نریمان مصطفوی دانشجویان دیگر این دانشگاه

- بازداشت علیرضا داوودی و بهمن خدایاری دو تن از دانشجویان اصفهان

- براساس اخبار منتشر شده در سایت های خبری، بازداشت حدود ۷۰ نفر از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به دنبال اعتراض های دانشجویان این دانشگاه نسبت به سوء استفاده از دفن شهدای گمنام در دانشگاه وضرب وشتم دانشجویان

- تأیید احکام فعالان دانشجویی کردستان

- احضار دانشجوی دانشگاه صنعتی بابل به کمیته انضباطی

- اعتصاب غذای خشک یونس میرحسینی و بازداشت همسر وی، سحر یزدانی از دانشجویان بازداشت شده در شیراز

- احضار ۱۵ دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر به کمیته انضباطی

- اعمال فشارهای امنیتی، دستگیری و تفتیش منازل دانشجویان شیراز

- پلمپ دفتر انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی انوشیروانی مازندران پس از اعلام غیرقانونی بودن دفتر تحکیم وحدت

- محکومیت ۷ دانشجوی تبریز به تحمل زندان

بر این اساس کانون مدافعان حقوق بشر اعلام می دارد که رفتارهای صورت گرفته با دانشجویان نه تنها مغایر با قوانین داخلی و تعهدات بین المللی دولت ایران است، بلکه مغایر با هر ضابطه اخلاقی، عرفی و شرعی است و با هیچ منطقی قابل دفاع نیست، بنابراین مصرانه و مجدانه از مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهد در آستانه نوروز ۱۳۸۸ و فرارسیدن جشن باستانی ایرانیان

کلیه دانشجویان زندانی را در سراسر کشور آزاد کنند

کلیه احکام صادره علیه دانشجویان را که موجب محرومیت ایشان از حقوق اجتماعی به ویژه حق تحصیل شده است را لغو کنند

فضایی امن و توأم با مهر و محبت را برای جوانان و دانشجویان کشور که امید آینده روشن سرزمینمان هستند، فراهم کنند

کانون مدافعان حقوق بشر
۲۲/۱۲/۱۳۸۷


www.autnews.us



مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران : دکتر حسام فیروزی، پزشک معتمد زندانیان سیاسی از جمله احمد باطبی، اکبر گنجی، آیت الله بروجردی، ابوالفضل جهاندار، زنده یاد اکبر محمدی و ... امروز به حکم شعبه 6 دادگاه انقلاب روانه زندان شد تا حکم 15 ماه حبس خود را تحمل کند.

دکتر فیروزی پیش از این نیز چندین بار بازداشت شده بود و پس از تشکیل پرونده به 15 ماه حبس محکوم شد که پس از درخواست دادگاه تجدید نظر نیز این حکم تایید و وی امروز روانه زندان اوین شد.

وی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب، پناه دادن و درمان زندانی سیاسی به 15 ماه حبس محکوم گردیده است

Friday, March 13, 2009

ایران در چنبره انگیزیسیون فکری، عقیدتی و مذهبی

جامعه ای از پویایی فرهنگی بهره مند است که در آن تنوع ارزشهای معنوی وجود داشته و مکتب های فکری و عقیدتی در کنار هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشند تا از فرایند تعاملات میان آنها همگان بهره مند گردند. در برابر، جوامعی که گرفتار فرهنگ تک بعدی باشند، که انگشت شماری از آنها در جهان باقی مانده، نه تنها تمایل به تساهل و سازگاری با ارزشهای معنوی و عقیدتی متفاوت ندارند، بلکه درگیر ناسازگاری و ستیزگری با آنها می باشند. بهمین جهت، وقتی جامعه ای که همیشه از فرهنگ چند بعدی و کثرت گرا برخوردار بوده، تحت سلطه و حاکمیت یک فرهنگ تک بعدی و واپسگرا قرار می گیرد، تنها راه بقای ارزشهای معنوی متفاوت خود را در کسوت و پوشش فرهنگ حاکم می داند. چنانکه وقتی اسلام خلافتی اموی و عباسی با سیاست نژاد پرستانه و تک بعدی خود برجامعه ایران حاکمیت قهرآمیز یافت، دو قرن سکوت فرهنگی بر ما تحمیل شد.

نواندیشان ایرانی در پرتو رنسانس فرهنگی و ادبی برخاسته از سده های نهم تا دوازدهم میلادی، سکوت را شکستند و فرهنگ ایرانی را دوباره شکوفا کردند. اندیشمندان ایرانی با الهام از ارزشهای برگرفته از گوهره پویا و فرهیخته ساز فرهنگ بومی خود و پیوند آن به رنگ و رخساره ارزش معنوی مسلط وقت، فضای مبتنی بر تعبد وانجماد فکری را تعدیل نموده و آن را به راه تلطیف و پویایی هدایت نمودند، که از این بازشکوفایی فرهنگ ایرانی به عنوان عصر شکوفایی تمدن اسلامی نیز یاد برده می شود. در این رهگذر، بی شک عرفان مبتنی بر جهان بینی و انسانگرایی ایرانی مبتنی بر عشق و دوستی و برادری بیش از همه عناصر دیگر رنسانس فرهنگی نقش تلطیف کننده داشته و، در عین حال، در اشاعه تنوع ارزشهای معنوی نیز کارساز بوده است.

در شرایط امروز نیز، که از دیدگاه جمود فکری حاکمیت، جو فرهنگی ناآشنا با سرشت ایرانی بر جامعه ما مسلط شده و از معنای انسانیت تا حدودی تهی گردیده است، همین گرایش به اندیشه های دوستی و انسانگرایی بعنوان رهگشایی برای رهایی از سردرگمی ها و نابسامانیهای روانی و معنوی در جامعه ما مطرح شده و بخش قابل توجهی از نسل جوان پیروی از ارزشهای معنوی وعرفانی (مانند مولویه) را گزیده اند. ارزشهایی معنوی برگرفته از ایران زمین که در محافل آکادمیک همه کشورهای پیشرفته جهان مورد مطالعه و احترام است.

در ایران ما، سرزمینی که نخستین منشور حقوق بشر مبتنی بر همزیستی و سازگاری نژادی، قومی و مذهبی اعلام و به آن عمل کرده است، امروزه حقوق بشر و ابتدایی ترین آزادیهای انسانی دچار نقض فاحش می شود. در زمانیکه اندیشه های عرفانی مبتنی بر جهان بینی و انسان گرایی در خارج از کشور مقبولیت روزافزون پیدا می نماید، پیروان عرفان و انسانیت با ممنوعیت ها و محدودیت های پی در پی روبرو میشوند، دچار نقض حقوق مدنی و آزار میگردند، خانقاه های آنها به ویرانی کشیده و رهبران آنها به زندان افکنده می شوند. همچنین، موضوع اسفبار آنکه ایرانیان وابسته به گرایش های مختلف فکری و عقیدتی، مانند صوفیگری و بهاییگری، به اتهامات واهی از ابتدایی ترین حقوق شهروندی و انسانی محروم می شوند. معابد و گورستانهای آنها ویران می گردد، خانه هایشان تخریب میشود، و به دلایل ساختگی زندانی یا از سرزمین نیاکانی خویش رانده می شوند. از سوی دیگر، دانشجویان و دانشگاهیان از اندیشه آزاد، انتقاد و اعتراض خردمندانه و مسالمت آمیز بازداشته و سرکوب یا زندانی می گردند. از جوانانی با صداقت و شهامت در راه دفاع از میهن جان باخته اند، شهادت آنان را ابزار تحمیل ارزشهای واپسگرایانه بر دانشگاهها قرار می دهند.

جبهه ملی ایران همواره بر این باور بوده و هست که تمامی شهروندان ایرانی، می بایست در برابر قانون برابر باشند، باید بتوانند از تمامی فرصت ها و امکانات بدون هرگونه تبعیض مذهبی، نژادی، و قومی بطور یکسان بهره مند شوند. جبهه ملی ایران برخوردهای خشونت بار حاکمیت را با پیروان مکتب های فکری و عقیدتی مختلف، و هرگونه تلاش برای خشکاندن مبانی ارزشهای معنوی مختلف و تهی ساختن فرهنگ ایرانی را از پویایی و تنوع، محکوم می کند. اینگونه اقدامات و افزایش جو اختناق اجتماعی و انگیزیسیون فکری و عقیدتی، که نقض فاحش اعلامیه جهانی حقوق بشر، تعهدات بین المللی مندرج در میثاق حقوق مدنی و سیاسی، و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، هر چند ممکن است در کوتاه مدت سرپوشی بر توجه مردم به شکست های اقتصادی و اجتماعی و سیاست بین المللی و فساد و تباهی حاکم بگذارد، ولی حاکمیت بداند که آتشی را که در عرصه های گوناگون شعله ور می کند، نخواهد توانست خاموش کند.

جبهه ملی ایران
تهران – 17 اسفند 1387

Thursday, March 12, 2009

بیانیه تحلیلی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت پیرامون انتخابات ریاست جمهوری دهم

اول؛ آزادی، سلامت و رقابتی بودن انتخابات

دوم؛ ارائه برنامه های عملی، تضمین جهت عمل کردن احزاب به برنامه های خود


چگونه می شود به نتیجه ای واحد رسید؟

شاید رسیدن به نتیجه ای واحد در امر انتخابات و متقاعد کردن تمام افراد و گروه ها بر سر یک ایده سودایی غیرممکن باشد. اما می توان مسیری را متصور شد که کلیه افراد دغدغه مند در خصوص انتخابات در آن مسیر گام بردارند. اما هر فرد، جریان یا گروهی این مسیر را با دیدگاه و عقیده خود بپماید.

یکی از مسایل رایجی که در تحلیل مقاطع مختلف از حوادث سیاسی ایران مطرح می شود این است که «مردم و گروه ها می دانستند چه نمی خواهند، ولی نمی دانستند که چه می خواهند» است. باید فضای موجود به سمتی برود که گروه های مختلف واقعا «بدانند که چه می خواهند». هر گروه یا جریان باید تلاش کند تا لیستی از مطالبات خود را از دولت آینده، بر اساس وظایف و اختیارات ریاست جمهور و هیئت دولت، تدوین نماید. این مطالبات می تواند به صورت طیفی و بر اساس اولویت تنظیم شود. به این صورت که هم مطالبات حداکثری و هم مطالبات حداقلی را شامل شود و برای هر مطالبه امتیاز و الویتی، با توجه به مسایل و دیدگاه های آن گروه، در نظر گرفته شود.

وقتی انتظارات از فردی که در آینده بر سر کار می آید مشخص شود، آن گاه قضاوت بر مبنای برنامه آن فرد و مطالباتی که قول تحققشان را داده منطقی و به واقعیت نزدیک تر خواهد بود. به عنوان یک نمونه عملی، و نه کامل، در این خصوص می توان به جزوه حقوقی که توسط فعالین کمپین یک میلیون امضا دو سال پیش تهیه شد اشاره کرد. البته در این جزوه تنها به مطالبات حقوقی زنان پرداخته شده است. هر یک از نهادهای مدنی که مطالباتشان به فضای سیاسی کشور گره خورده است می بایست جزوه ای از مطالبات خود از رئیس جمهور آینده آماده نمایند.

با لیست مطالبات تهیه شده و همچنین سوالاتی اساسی در خصوص چگونگی تضمین آزادی انتخابات، سلامت انتخابات، نقشه راه، خطوط قرمز و… بایستی به سراغ گروه ها، جریانات و احزاب سیاسی رفت و از آن ها خواست تا صراحتا بگویند کدام یک از مطالبات را می توانند برآورده کنند و برای این کار چه برنامه عملی دارند. وقتی «آن چه می خواهیم» مشخص شد و احزاب و گروه های سیاسی برنامه های عملی خود را برای بخشی از این مطالبات که قول برآورده شدن آن ها را داده اند، مشخص کردند هر فرد یا گروه می تواند تصمیم نهایی را در هفته های منتهی به انتخابات اتخاذ کند. اگر مطالبات پذیرفته شده توسط احزاب سیاسی و مسایل و مشکلاتی که انتخابات در ایران واجد است، آن ها را برای مشارکت در انتخابات قانع نکرد، رویکرد عدم مشارکت برگزیده می شود. اگر برنامه های ارائه شده از سوی احزاب و مطالباتی که توسط آن ها پذیرفته شده است برای آن افراد و آن گروه قانع کننده باشد، تصمیم به شرکت در انتخابات خواهند گرفت.

هر کاندیدا یا حزب و گروه سیاسی حاضر در انتخابات اولا باید پاسخی قانع کننده در خصوص سلامت انتخابات داشته باشد. ثانیا باید به اشتباهات گذشته خود اعتراف کند و راهکار عملی برای عدم تکرار آن ها داشته باشد. سوم بخشی از مطالبات گروه های مراجعه کننده را بپذیرد و برای برآورده کردن آن برنامه عملی و زمابندی شده داشته باشد. چهارم مطالبات پذیرفته شده و راهکارهای عملی ارائه شده توسط احزاب بایستی با پیشینه و عملکرد فعلی این جریانات در تناقض نباشد. پنجم این مطالبات باید وارد گفتمان آن کاندیدا و احزاب و جریانات حامی او در انتخابات شود. ششم این اصل پذیرفته شود که پس از انتخابات نهادهای مدنی به صورت ادواری بر حسن اجرای این برنامه ها نظارت کنند و فرد انتخاب شده خود را در مقابل آن ها پاسخگو بداند



http://www.advarnews.us



Tuesday, March 10, 2009

بيانيه کميته زنان کانون مدافعان حقوق بشر


روز جهانی زن را در شرايطی گرامی می داريم که از يک سو مبارزات تحسين برانگيز و تلاش های پيگير و خستگی ناپذير زنان ايران هرروز بيش از پيش افق های روشن را پيش روی نه تنها زنان ايران بلکه جامعه ايرانی به تصوير می کشد.

اکنون باور داريم که زن ايرانی جايگاه والا و کرامت واقعی انسانی خود را با تلاش خويش کسب خواهد کرد و زنان جامعه ايران به اين درجه از رشد و بلوغ فکری و آگاهی رسيده اند که مطالبات برابری طلبانه و مبارزات ضد تبعيض را با اتکاء به توان و نيروی زنان و مردان آگاه جامعه پيگيری کرده و به نتيجه مطلوب خواهند رسانيد.

اما از سويی ديگر نيک واقفيم که اين مبارزه بس پرهزينه است. هرروز شاهد صدور احکام ناعادلانه عليه زنان فعال و گاه حبس و بازداشت غيرقانونی و غيرمنصفانه آنها و بسط سياست های تبعيض آميز و تلاش برای تدوين لوايح و قوانين زن ستيز در مراکز و مراجع قدرت هستيم.

نگرانی جامعه ايران از تنگ نظری و بسط تبعيض و بی عدالتی در بسياری از گستره های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سياسی و همچنين جنسيتی هرروز بيش از پيش خود را نمايان می سازد و متأسفانه بخشی از قدرت حاکم به جای تمکين به خواست واقعی ملت ايران برای رفع تبعيض و بی عدالتی سعی در خاموش کردن صداهای منتقد و معترض تسامح طلب و از سوی افراد و نهادهای مدنی، اجتماعی و سياسی می کند.

کميته زنان کانون مدافعان حقوق بشر با ايمان به، به ثمر رسيدن مبارزات و تلاش های زنان و مردان ايران جهت رفع تبعيض و نابرابری و تحقق کرامت والای انسانی هرزن و مرد ايرانی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی ايران می خواهند:
۱- فعالان زنان زندانی را در اسرع وقت آزاد و احکام صادره عليه فعاليت زنان را متوقف کنند.
۲- برای تغيير قوانين نابرابر و تبعيض آميز اقدام عاجل کنند.
۳- حرمت و کرامت واقعی زنان ايران را نه فقط با شعار بلکه در عرصه عمل محقق سازند.

کميته زنان کانون مدافعان حقوق بشر
۱۸/۱۲/۱۳۸۷

Monday, March 9, 2009

ما به راه روشن خود ادامه می دهیم

در حالی هشتم مارس، روز جهانی زن را در ایران پاس می داریم، که جامعه ما در سطح ملی و در روابط بین المللی دچار تضاد و بحران های جدی شده است، بحران هایی که یک دهه قبل به این وضوح پیش بینی نمی کردیم. تضادها و قطب بندی ها در کشور ما و نیز در منطقه و در جهان، تنش های بسیاری نیز بر جنبش زنان و مبارزات کسب حقوق برابر تحمیل کرده و جنبش زنان ایران و نیز جنبش بین المللی زنان را در سطوح مختلف دستخوش قطب بندی های شدید کرده است. نبود فضای حرکت و فعالیت های مدنی و جلوگیری از هرگونه اعتراض و انتقاد از سوی کنشگران این جنبش در سطح ملی سبب شده که این تنش ها ابعادی گسترده و عمیق تر به خود بگیرد. چرا که روزنه های هوای تازه هر روز بسته تر می شود. بی شک سرکوب و خفقان تاثیر عمیق و دیرپا بر روح مردمان می گذارد که نتیجه بلافصل آن، گسترش خشونت در روابط اجتماعی و سرشکن شدن بخش عمده ای از این فشارها بر زنان و کودکان است. با این همه اما آنچه ما را وا می دارد که امیدمان را از دست ندهیم و همچنان روز جهانی زن را پاس بداریم این واقعیت است که تا وقتی به زنان به خاطر جنس شان تبعیض روا می شود و مورد بی حرمتی و ظلم قرار می گیرند طبعا «خواهری جهانی» معنا و کارکردی راهگشا و موثر دارد، آنقدر که به رغم تمامی اختلافات عقیدتی، ایدئولوژیک، مذهبی، نژادی و زبانی مان و به رغم آن که تنش های کنونی ملی و بین المللی موجود این اختلاف ها را حتا شدت می بخشند، همچنان روز جهانی زن یکی از روزهای مهمی است که آن را از آن خود کرده ایم و مانند همه خواهران مان در سراسر جهان، سعی می کنیم در این روز، با یکی کردن صداهامان، آن را رساتر سازیم.

از جمله برای تاکید بر این واقعیت که همه ما انسان هایی که در این جامعه زندگی می کنیم، به سهم خود در برابر فجایعی که در هر گوشه جهان اتفاق می افتد مسئولیم، و حتی اگر یک به یک مان از چنین فجایعی به طور مستقیم آسیب نبینیم بی شک جوامع مان از این فجایع تخریب می شود آسیب می بینند و زندگی و آفرینش و حیات از کل جامعه بشری رخت بر می بندد و مرگ و نیستی جایگزین آن می شود. نیاز به گفتن نیست که، ملتی که با تبعیض، نابرابری، خفقان و تهدید مرگ روبرو می شود، بی شک نمی تواند زندگی شرافتمندانه ای را تجربه کند.

مشکلات و گرفتاری های زنان ایرانی به حدی است که بازگفت همه آن ها در یک بیانیه، به راستی غیرممکن است. به خصوص در سال های اخیر که موانع و فشارهای تحقیرآمیز به اوج خود رسیده است: مسئله تاکید بر چندهمسری، بازتولید آمرانه خانواده مردسالار (و اجباری شدن تشکیل خانواده در ادارات دولتی و آموزشی)، تفکیک جنسیتی محتوای آموزش ابتدایی، محدودیت ورود دختران به آموزش عالی، تشدید برخوردهای امنیتی به فعالان و مدافعان حقوق زن، شدت یافتن حذف زنان از بازار کار به بهانه بحران اقتصادی، تشدید مجازات و برخورد به دلیل ناموس و روابط عاطفی، تشدید برخورد به زنان و دختران جوان به دلیل نوع پوشش، زنانه ـ مردانه شدن فضاهای عمومی، بومی سازی جنسیتی در دانشگاه ها، و نظایر این موارد دردآور و...

اینک، در آستانه هشت مارس، و در حالی که همچنان چهار تن از فعالان جنبش زنان (عالیه اقدام دوست، زینب بایزیدی، روناک صفازاده و شهناز غلامی) به خاطر درخواست حقوق برابر در زندان بسر می برند، صدها زن دیگر که فرزندان، برادران، همسران و دوستان و آشنایانی در محبس دارند، نیز زندانی و در حبس این فجایع اند، ضمن گرامی داشت این روز همبستگی خواهرانه، اعلام می داریم فقط و فقط افزایش تلاش، ایستادگی، حفظ امید، و جستجوی راه های نو جنبش زنان ایران را در مبارزه با برخی مشکلاتی که گریبانگیر جامعه ماست یاری خواهد داد.

آری، اگر فجایع بزرگ است، اما امیدها و رویاهای کوچک یکایک ما اگر متحد شوند می تواند به حرکتی گسترده و عظیم تبدیل شود و علیه این تاریکی ها برود. از این روست که ما در روز جهانی زن، مطمئن هستیم که امیدها و رویاهای مان، مقاومت روزمره مان، ایستادگی و کوشش مان مارا به تداوم مبارزه برحق مان وا می دارد. ما به راه روشن خود برای کسب برابری و آزادی ادامه می دهیم و امید داریم که زندگی بهتر و انسانی تر نیز با تلاش یکایک ما به دست خواهد آمد.

اسامی امضاء کنندگان
www.advarnews.us

Saturday, March 7, 2009

نان و گل رز

روز جهانی زن گرامی ‌باد

به امید و با تلاش در راه برابری در مقابل قانون و تاثیر و توانایی‌ هر چه بیشتر زنان ایرانی




Friday, March 6, 2009

یک مرگ مشکوک دیگر... زندانی سیاسی، امیر حسین حشمت ساران درگذشت


به گزارش فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران، امیرحسین حشمت ساران، زندانی سیاسی زندان گوهردشت کرج صبح روز جمعه در بیمارستان رجائی این شهر درگذشته است. ساران از دو روز پیش و بعد از مصرف داروهای پودر شده ای که از بهداری زندان برای او تجویز شده بود، به حالت کوما فرو رفت، دلیل مرگ غیرعادی این زندانی سیاسی هنوز از سوی مقامات بیمارستان و پزشکان معالج اعلام نشده است

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران خواستار رسیدکی به این حادثه توسط نهادهای بین المللی و مدافع حقوق بشر شده اند


http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=19769

Thursday, March 5, 2009

درد دل... اما عزیزم چه باید کرد ؟

فدات شم, اولا سلام
دوما عزیز تو الان به هر ضرب و زوری شده در رفتی خارج و از دست این جماعت راحت شدی ان شاءالله. ولی به این هم فکر کن که امثال من که با زن و دوتابچه و کیسه بی پول و یک خروار بدهی که نمی تونیم بیایم خارج و زندگی کنیم بالاخره باید بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کنیم.
والله بخدا من از خاتمی و مشارکتی ها حالم به هم می خوره. همون طور که تو گفتی من هم می دونم که کرباسچی گروون کردن خونه ها رو به اسم شهرداری باب کرد. همه اینها رو ما هم می دونیم. اما عزیزم چه باید کرد از دست امثال احمدی نژاد؟
ما مردم ایران مجبوریم عزیز مجبوریم و محکومیم برای خلاصی از احمدی نژاد و امثال این احمق روی بعضی چیزها چشم بپوشیم. اینو یادت باشه. البته اینو هم بگم که من تا جایی که بشه به کسی مثل خاتمی رای نمی دم چون یک بی عرضه عوضی بود. رای میلیونی ما به اون امانتی بود که به سادگی به اون خیانت کرد. اینو یادمون نمیره.
بقیش هم با خداست. امیدی هم به انقلاب نداریم برادر.اصلا.

…!-- آرش

http://zamaaneh.com/kalaghestoon




خاتمی سوپرمن من نیست اما من بهش رای میدم …! من با قلبی شکسته و چشمانی اشکبار رای میدم…! رای میدم به خاتمی چون هیچ گه دیگه ای نمیتونم بخورم…! حالا ممکنه شما بگی خوب گه نخور …! والله بخدا اگه نخورم چهار سال دیگه باید هر چی ادمه گه تر از گه رو ببینم که صب تا شب به شعورمون توهین میکنن… تحقیرمون میکنن…! این روزا هر کسی از راه رسید یه جوری تف کرد توی صورتم … توی صورتمون …! هی گفتیم از ماست که بر ماست …هی گفتیم خودمون کردیم که لعنت بر خودمون… هی گفتیم نتیجه حماقت یک ملت …هی خودمون رو تحقیر کردیم … دِ چرا یکی امید نمیده …؟ چرا شدیم عین این عجوزه های غر غرو که فقط نق میزنیم…؟ دِ لعنتی ها خودمون دیگه تف سربالا نندازیم دیگه …! بسه دیگه …جون مادرتون بسه…! له شدیم بخدا … له شدیم…!

من حالت تهوع دارم … داره حالم به هم میخوره از دیدن خیلی از قیافه ها… از شنیدن خیلی از حرف ها …همه اون چیزایی که شما میخوای بگی من میدونم؛ قبلا هم گفتم…! من رای میدم اما از رای دادنم خوشحال نیستم…! من رای میدم البته نه با امید … بی امید…! من هیچ توقعی از خاتمی ندارم …هیچی …! من رای میدم به خاتمی برای همه چیز هایی که تو هم میدونی …! شاید به من حق ندی … اصن به جهنم که حق میدی یا حق نمیدی…! خسته شدم … بخدا گلوم درد میکنه از این بغض لعنتی … زیر میز پر شده از دستمال کاغذی هایی که هی اشکام رو پاک میکنم باهاشون …! اره من دل نازکم… جنگ من رو دل نازک کرده … زندگی لعنتی هم…! من سوختم… مثل تو … مثل او…مثل همه…! من دیگه به دنبال مرهمی برای سوز دلم نیستم…! من از نیشتر فرار میکنم… بخدا این دل سوخته دیگه طاقت نیشتر نداره …! بسه دیگه

http://shatot2.wordpress.com


Wednesday, March 4, 2009

حمله به دانشجویان دانشگاه امیرکبیر را محکوم می کنیم

در جهان امروز، باور داشتن و اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر از مهمترین ارکان دموکراسی است. دولتهایی که اقتدار خود را با رفتارهای ستمگرانه، توقیف، زندان، شکنجه و یا مجازاتهای ضد انسانی دیگر نمایش میدهند، بی نهایت با دموکراسی فاصله دارند. در ماده دهم اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است که "احدی را نمی توان خودسرانه توقیف و حبس و یا تبعید کرد." ولی روزی نیست که گزارشی حاکی از نقض فاحش این ماده و بسیاری از مفاد دیگر اعلامیه حقوق بشر انجام نگیرد. گزارشهای سازمانهای فعال حقوق بشری در ایران، اروپا و امریکا ماهانه دهها صفحه از فهرست موارد پایمال شدن حقوق بشر در ایران را منتشرمی کنند که مایه شرمندگی ملت ماست.


در ایران، فعالان دانشجویی، کارگری، معلمان و زنانی که خواستار برابری حقوق با مردان هستند، بجای اینکه گوش شنوای دولت را داشته باشند، پیوسته در معرض فشار و تهدید حاکمان قرار دارند. فشار بر فعالان دانشجویی، کارگری و جنبش زنان بویژه در ماههای اخیر شدت یافته است. چنانکه با فعالان کارگری در بند، بویژه رهبر اتحادیه اتوبوسرانی، بسیار ناشایست رفتار و چندین نشریه دانشجویی از جمله در دانشگاه رازی کرمانشاه و دانشگاه امیرکبیر توقیف شده است. دانشجویان در گردهمایی های دانشجویی شناسایی و احضار می شوند و برخی با اتهامات ناروا و واهی زندانی یا با قرار وثیقه های سنگین آزاد می شوند. شمار دانشجویانی که در کمیته های انضباطی دانشجویی محکوم یا محروم از تحصیل و یا اخراج می شوند هر روز فزونی می یابد.


در سالهای اخیر، برنامه ای در دست اجرا بوده که شماری شهیدان گمنام جنگ تحمیلی را در میدانهای شهرها به خاک بسپارند، که با مخالفت شهرداران جنبه عملی پیدا نکرد. فقط آقای احمدی نژاد به این مناسبت تعدادی سقاخانه در شهر تهران بر پا نمود. اکنون طرح ایجاد گورستانهای متعدد شهیدان را به دانشگاهها منتقل کرده اند. اکثریت دانشجویان با این طرح که نه تنها بهانه ای بیش برای حضور مداوم نیروهای نظامی وشبه نظامی در دانشگاهها جهت سرکوب حرکتهای سیاسی وصنفی دانشجویان نیست، بلکه توهین به خاطره وجود فرزندان فداکار میهن است، مخالفند. دانشجویان به پادگانی شدن دانشگاهها معترضند و خواستار خروج نیروهای امنیتی، نظامی و شبه نظامی از دانشگاه ها هستند.


چند روز پیش هم که هنگام اجرای طرح نابخردانه خاکسپاری شهیدان، به دانشگاه امیرکبیر می روند با تظاهرات و بست نشینی دانشجویان معترض روبرو میشوند. نیروهای امنیتی، بسیج و لباس شخصی ها صحنه هایی چون 18 تیر می آفرینند و دهها دختر و پسر دانشجو را کتک می زنند و زخمی می کنند. روزنامه ها تعداد بازداشت شدگان را هفتاد نفر گزارش کرده اند که با گذشتن حدود یک هفته از این فاجعه، بیش از نیمی از آنان هنوز در زندان بسر می برند.


جبهه ملی ایران حمله بیرحمانه و خشونتبار به دانشجویان امیرکبیر را که تنها از حریم مقدس دانشگاه دفاع می کردند، و به عملی که توهین به سربازان افتاده میهن است معترض بودند، محکوم می کند و خواستار آزادی همه دانشجویانی است که در زندان اسیرند و از ادامه تحصیل بازمانده اند. ما معتقدیم که استقلال دانشگاه ها باید حفظ شود و نیروی های نظامی و گروههای فشار هرگز نباید به محیط های آموزشی وارد شوند.


جبهه ملی ایران

تهران – 12 اسفند 1387

Tuesday, March 3, 2009

ما فعالان عدالت اجتماعی در ایران و سایر کشورها را در راه ساختن دنیایی آرام و دموکراتیک هم پیمان خود می دانیم

نامه فعالان صلح آمریکایی در دفاع از شیرین عبادی

ادوارنیوز: جمعی از فعالان صلح آمریکایی در نامه ای خطاب به مقامات تهران ضمن ابراز نگرانی نسبت به امنیت شیرین عبادی خواستار تضمین امنیت وی شدند.

در این نامه آمده است:


این نوشته به منظور نشان دادن اعتراض شدید ما به تهدیدات علیه شیرین عبادی, از پایه گذاران کانون مدافعان حقوق بشر و سازمان حمایت از قربانیان مین نوشته می شود. این برنده جایزه صلح نوبل در سال 2003 قویا و مکررا از حقوق زنان و حقوق بشر برای همه مردم کشورش حمایت کرده است. او همچنین در مجامع بین المللی یکی از حامیان اصلی و تاثیرگذار صلح و ضد اقدامات نظامی علیه ایران بوده است.

شیرین عبادی هم اکنون در خطر جدی به سر می برد. در 21 دسامبر 2008 ماموران از برگزاری بزرگداشت شصتمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر جلوگیری کرده و دفتر کانون مدافعان حقوق بشر, که عبادی یکی از پایه گذاران آن است را پلمب کردند. این کانون مسئولیت حمایت قانونی از قربانیان مصادیق نقض حقوق بشر در ایران را برعهده دارد. این گروه از نزدیک به 300 تن از مدافعان و حامیان حقوق بشر برای این برنامه دعوت به عمل آورده بود. ساعاتی پیش از آغاز برنامه نیروهای امنیتی و ماموران لباس شخصی به ساختمان کانون مدافعان هجوم بردند. آنها از اموال متعلق به دفتر کانون فیلمبرداری کرده, فهرست تهیه کردند, تمامی اعضای کانون را به زور بیرون رانده و بر دربهای ورودی قفل زدند.

در 29 دسامبر ماموران تحت نام بازرسان مالیاتی به دفتر وکالت شیرین عبادی در تهران رفتند و علیرغم اعتراضات او نسبت به محرمانه بودن اطلاعات مربوط به موکلانش, پرونده ها و کامپیوترها را از دفتر خارج کرده و با خود بردند.

منشی قبلی خانم عبادی دستگیر شده و در روز اول ژانویه 2009 نیز گروهی 150 نفره در مقابل منزل عبادی جمع شده و علیه وی شعار دادند. آنها تابلوی مربوط به دفتر وکالت او را, که در همان ساختمان قرار دارد, پائین کشیدند و بر دیوارها شعار نوشتند. پلیس نیز, که به منظور جلوگیری از تجمعات غیرقانونی در محل حضور یافته بود, برای متوقف کردن این خرابکاری ها هیچ عملی انجام نداد.

در موارد مشابه مسئولان ایرانی بارها دست به هجوم به دفاتر و سایر اعمال خشونت آمیز همراه با دستگیری ها و بازداشتهای خودسرانه زده اند که اغلب به محاکمات غیر عادلانه منجر شده است.

ما بعنوان فعالان صلح عمیقا برای شیرین عبادی نگران هستیم. او, مانند ما با حمله نظامی آمریکا به ایران مخالف است. او در مقاله ای نوشت: "سیاست آمریکا در خاورمیانه و ایران به طور خاص, اغلب با زبان بهبود شرایط حقوق بشر بیان می شود. هیچ کس منکر اهمیت این هدف نیست. اما برای مدافعان حقوق بشر در ایران, احتمال حمله نظامی خارجی به کشورشان شرایط را برای آنها فاجعه آمیز می کند". (مسئله حقوق بشر علیه حمله به ایران, نوشته شیرین عبادی و هادی قائمی, نیویورک تایمز, 8 فوریه 2005)

ما با هرگونه حمله نظامی به ایران توسط ایالات متحده یا هر کشور دیگری مخالفیم. ما همچنین سیاست تزویر دولت آمریکا را که علیه سرکوبها در ایران اعتراض کرده اما از سرکوب در کشورهای مشابه یا حتی بدتر از ایران مثل عربستان سعودی, مصر و یا اسرائیل در مناطق اشغالی چشم پوشی می کند یا در آن مشارکت دارد, رد می کنیم. و ما سیاست تبعیض واشنگتن را که از سویی از سرکوب در ایران انتقاد می کند و از سوی دیگر خود در شکنجه و از بین بردن آزادی های مدنی دست دارد, محکوم می کنیم. اما این به هیچ وجه ما را از اعتراض شدید نسبت به زیر پا گذاشتن اولین حقوق دموکراتیک مردم در ایران بازنمی دارد. ما به این حقوق معتقدیم و به همین دلیل اعتراض می کنیم و ما فعالان عدالت اجتماعی در ایران و سایر کشورها را در راه ساختن دنیایی آرام و دموکراتیک هم پیمان خود می دانیم.

ما از شما می خواهیم به تهدیدات علیه شیرین عبادی پایان دهید, از اقدامات خشونت آمیز علیه وی جلوگیری کنید و امنیت و سلامت ایشان را تضمین نمایید.

امضاکنندگان اولیه:

ارواند آبراهامیان, جانت افاری, مایکل آلبرت, کوین بی اندرسون, بتینا ابتکر, آنتونی آرنوف, دیوید بارسامیان, روزالین باکساندال, مده آ بنجامین, فیلیس بنیس, نورمن برینباوم, ایلین بوریس, جرمی برچر, میشل بروبه, روآن کری, نوآم چاومسکی, جاشوا کوهن, حمید دباشی, گالی دانکر, بوگدان دنیش, مانوئلا دوبوس, آریل دورفمان, مارتین دوبرمان, کرولین آیزنبرگ, جترو آیزنشتاین, زیلا آیزنشتاین, دانیل السبرگ, جودی اوانس, گرترود ازورسکی, ساموئل فاربر, منصور فرهنگ, جان ففر, بری فینگر, فرانس فاکس پیون, ایرن گنزیر, جوزف گرسون, هادی قائمی, ژیل گادمیلو, آرون گوپتا, مینا همیلتون, توماس هریسون, نادر هاشمی, مایکل هرش, آدام هاسچایلد, نانسی هولمستورم, داوگ ایرلند, ملیسا جیمسون, جان کاوان, نیکی کدی, یان کیت, کتی کلی, آصف کی فوری, لسلی کیلسون, نااومی کلین, دن لا بوتس, جوآن لندی, جس لمیش, سو لئونارد, محمد ممدنی, بتی مندل, ماروین مندل, کوین مارتین, اسکات مک لمی, دیوید مک رینالدز, علی معظمی, کلر جی موسز, مالی نولان, دیوید آکفورد, برتل اولمن, کریستوفر فلپس, شارلوت فیلیپس, کاتا پولیت, دنی پاستل, دنیس ردموند, سونیا جف رابینز, ماتیو روتسچایلد, جنیفر اسکارلت, سیدنی شانبرگ, چیسون شولمن, استفان شالوم, آدام شاتز, والاس شوآن, آلیس اسلاتر, استفان سولدز, استفان استینبرگ, دیوید سوانسون, کریس تونسین, دیوید واین, لوییز واینر, کورا وایس, پیتر وایس, نااومی ویستین, کورنل وست, رژینالد ویلسون, شری وولف, کنت وورکستر و استفان زانس