Monday, May 4, 2009

پایان دادن به انتخاب میان «بد» و «بدتر

مهدی الماسیان

مدرسه فمینیستی: اسفندماه سال گذشته، طیف های متنوع فکری و گروه های فعال مطالبه محور در جنبش زنان با پشت سر گذاردن جلسات متعدد بحث و تبادل نظر، سرانجام به توافق رسیدند که با استفاده از فضای انتخاباتی، بار دیگر ـ این بار در سطح سیاسی و انتخاباتی ـ مطالبات خود را در قالب دو خواسته ی مبنایی و روشن، صورتبندی و اعلام نمایند. توافق گروه های مختلف فکری در ائتلافی جنین گسترده، البته که با دشواری به دست آمد، در نتیجه، اعلام عمومی آن دو خواسته ی کلیدی در منظومه مطالبات زنان، تا اواخر فروردین امسال به طول انجامید. که سرانجام بیانیه ائتلاف موسوم به «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» منتشر شد. مدرسه فمینیستی به عنوان یکی از گروه های شرکت کننده در ائتلاف همگرایی، در کنار دیگر فعالیت های عملی و روزمره، از جمله وظایف و تعهدات خود را انتشار نظرات موافق و مخالف در مورد این ائتلاف و مطالبات مطرح شده در آن، می داند و امکانات محدود رسانه ای خود را به تمامی، در اختیار صاحبان قلم و اندیشه می گذارد. در همین زمینه، مطلب کوتاه ولی قابل تأمل آقای «مهدی الماسیان»، که در عین حال پاسخی غیر مستقیم به مقاله ی پیشتر منتشر شده ی خانم سمیه پورقاسمی در سایت مدرسه، است، در ذیل می خوانید

مقاله «مطالبات زنان و دست های بسته رییس جمهور» نوشته سمیه پورقاسمی، نگاه انتقادی یکی از فعالان جنبش دانشجویی به نحوه تصمیم گیری و اعلام موضع جنبش زنان در فضای انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری بود. این چند سطر برای پاسخگویی نیست بلکه تنها برای بیان عقیده ام از دیدگاهی دیگر در مورد «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» و اشاره بر نکاتی در رابطه با این ائتلاف می باشد

ابتدا باید در نظر داشت که جنبش زنان همواره به دور از ادعاهای روشنفکری و آرمانی، بازتاب دهنده دردها و مشکلات نیمی از جامعه بوده که به صرف داشتن هویت زنانه، از دست یافتن به حقوق کامل خود بازمانده اند، این امر به یقین موجب فراگیر بودن و راهیابی این جنبش به لایه های مختلف جامعه شده است. همین و بس

قضیه بسیار ساده مطرح می شود و بسیار ساده درک می شود. وقتی این جنبش از خواسته های زن رنجدیده و زحمت کش شالیکار و یا زن سرپرست خانواده سخن می گوید که ایفاگر نقش مردانه است اما با حقوق زنانه ، وقتی از زن خشونت دیده همین جامعه حرف می زند که خواهان تک بودن در زندگی زنانه اش است ، وقتی از چیزی می گوید که حتی ما مردها هم مادران و خواهران و یا حتی زنان ناآشناهای هموطن مان را درگیر این ظلم ها می بینیم ، مگر می شود که درک نکنیم؟! اینجاست که باید پذیرفت که این «رسانه ها» نبودند که آن را به خانه های ما آوردند بلکه همین سادگی و روشنی خواسته های این جنبش بود که آن را روان و عمیق به درون جامعه هدایت کرد؟

و اما ائتلاف جنبش زنان برای طرح خواسته های شان در انتخابات

همان گونه که اعلام شده این ائتلاف هرگز قصد تشویق به شرکت در انتخابات و یا حتی جلب نظر عمومی به سوی کاندیدای خاصی را ندارد و متاسفانه گاهی پیشداوری هاست که حکم می کند و نظر می دهد. روزی که شیرین عبادی اعلام کرد که شخصا قصد شرکت در انتخابات را ندارد چون آن را انتخابات آزادی تلقی نمی کند، باز همین پیشداوریها نتیجه بر اعلام تحریم انتخابات از سوی زنان را داد و امروز همان پیشداورها مسیر را برمی گردند و به تناقض می رسند! نکته دیگر این که ما رو به سوی تازه ها نداریم و از پیمودن راه جدید برای رسیدن به مقصد یا می هراسیم یا نا امیدیم. همیشه در فضای انتخاباتی با دو نوع شیوه واکنش روبرو بوده ایم : یا رای دادن به کاندیدایی که به هرحال بی علت و با علت در نظر گرفته شده، یا نشستن و در ناامیدی به سر بردن به هزار و یک دلیل دیگر

اما فراموش می کنیم که باید راه را باز کرد و چاره ای اندیشید. سال ها دم از آزادی بیان و عقیده زدیم و دریغ از تلاش جدی برای برداشتن موانع. سال ها در طبق اخلاص فقط رای دادیم و ادای فریضه کردیم، سال ها تحریم کردیم و ژست کارشناسانه به خود گرفتیم و با این قبیل رویکردها نه تنها درجا زدیم و حتی گاهی به عقب هم رانده شدیم بی آن که هرگز به خود اجازه فکر کردن به راه دیگری ا بدهیم

اما امروز این زنان هستند که قدم در این راه نهاده اند و با تکیه بر اصل «مطالبه محوری» به ایده انتخاب بین «بد» و «بدتر» پایان می دهند و صریح و واضح وارد این عرصه می شوند ؛ در کنار این که از همین فضای انتخاباتی برای بیان خواسته های شان بهره می رند؛ مطرح کردن خواسته هایی که قبل و بعد از انتخابات، بهای بیشتری را برای ابرازش پرداخته و می پردازند

همچنین زنان به همت وحدت و انسجام گروه ها و طیف های مختلف به لحاظ ایدئولوژی و حتی سیاسی، با پیگیری و پافشاری بر مطالبات خود پس از انتخابات، سعی بر تثبیت هویت مدنی خود دارند و این هم تازه ای دیگرست چرا که در ایران مان همیشه فعالیت ها و تکاپوها پس از سپری شدن ایام انتخابات کمرنگ و یا حتی متوقف می شد و همین دست کاندیداها را برای سردادن شعارهای عاری از نقص و وعده های رویایی باز گذاشته بود. اینجاست که بدها به کنار می روند و به خوب ها رای داده می شود. خوبی که مشخصا پاسخگوی پرسش های آگاهانه زنان و اعلام مشخص موضع اش باشد، و چنانچه خوبی درمیان نبود جاهای خالی در صف روز انتخابات پر نخواهند شد

از سویی دیگر، ائتلاف «همگرایی جنبش زنان» با چنین انسجام , همبستگی و درک متقابل از مشکلات مشترک از سوی زنانی با خط های فکری مختلف، شیوه دموکراتیک و گفتمان منطقی را به عنوان الگویی عینی و قابل استناد، به همگان نشان می دهد

و حالا چرا رئیس جمهور ؟

رییس جمهور قانونگزار نیست که توانایی تغییر قوانین را داشته باشد اما باید توجه داشت که به عنوان مجری قوانین می تواند با آماده سازی بستر جامعه به سوی تنگناهای بیشتر و یا مدنیت و فضای باز , لزوم پیدایش قوانین و الزامات متناسب را فراهم آورد

و اینجا نقطه ی آغاز است. آغازی بر اصل «مطالبه محوری»، و قرار نیست که نقطه پایان آن هم تنها به انتخابات ریاست جمهوری باشد



No comments: